یا اباصالح المهدی

یا اباصالح المهدی

حکومت جهانی قائم آل محمد (عج) (1)

شنبه, ۱۶ اسفند ۱۳۹۳، ۱۰:۲۰ ب.ظ
نویسنده: دکتر احمد (رجبعلی) زمانی
از دیرزمان، سرخوردگی و ناکامی بشر از مجموعه ی حکومت های کوچک و بزرگ جهان مطرح است؛ حکومت هایی که شخصیت های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فلسفی و دینی، مؤسس آن بوده اند و گرایش های خود را در آن دخالت داده و اعمال نموده اند.
برخی سعی کرده اند مدینه ی فاضله و یا بهشت روی زمین را بسازند و آن چه را افلاطون، ماکیاولی، کانت، انیشتین و راسل و یا فلاسفه ی اسلامی هم چون فارابی، ابوعلی سینا (1)، خواجه نصیر الدین طوسی و ملاصدرای شیرازی (2) آرزو داشتند محقق سازند ولکن موفق نشدند، بلکه موجب تنفّر و انزجار بیشتر مردم جهان شدند.
بشر درک کرده است که تشکیل حکومت واحد جهانی ( مدینه فاضله ) از دایره ی قدرت او خارج است، زیرا پاسخ به درخواست های فطری انسان و فراهم آوردن زمینه ی شکوفایی استعدادهای فراوان او با گرایش ها و تمایلات ماتریالیستی سازگار نیست، بلکه تشکیل حکومت عادلانه ی جهانی از اعجازهای بزرگ خداوند است که با دست پر قدرت بقیّة اللهی خود آن را شکل می دهد و سازمان دهی می کند.
حکومت واحد جهانی را خالق هستی توسط پیامبران و اوصیائش وعده داده و مدیریت آن را به اسوه ی صالحان و مفخر امامان راستین سپرده است تا با در دست داشتن همه ی امکانات مادّی و معنوی و منابع طبیعی و انسانی، عدالت را در گیتی استقرار بخشد و مستضعفان را از محرومیت و درماندگی رها سازد. آن روز، حکومت واحدِ جهانی خواهد شد. قرآن می گوید: خداوند به کسانی از شما که ایمان آورده اند و اعمال شایسته انجام می دهند، وعده داده است که آنان را خلیفه ی روزی زمین کند؛ همان گونه که پیشینیان را خلافت روی زمین بخشید و آیینی را که برای آن ها پسندیده است پابرجا و ریشه دار سازد و ترس و وحشت آنان را به آرامش و امنیت تبدیل کند تا تنها مرا عبادت کنند و کسی (چیزی) را برای من شریک قرار ندهند و هر کس بعد از آن کافر شود، فاسق و گناه کار خواهد بود. (3)
رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) به مقداد بن اسود کندی رو کرد و فرمود: ما عَلَی ظَهرِ الأرضِ بَیتُ حَجَرٍ وَ لا مَدَرٍ الّا أدخَلَهُ اللهُ کَلِمَةَ الإِسلام؛ بر روی زمین خانه ای از سنگ ( کاخ ها ) و یا گِل ( کوخ ) باقی نمی ماند مگر آن که دین اسلام در آن وارد می شود. (4) ( ایمان و توحید، سراسر گیتی را فرا می گیرد و حاکمیت واحد جهانی تشکیل می گردد ).
امیرمؤمنان، علی بن ابی طالب (علیه السلام) فرمود: لَتَعطِفَنَّ الدُّنیَا عَلَینَا بَعدَ شِمَاسِهَا عَطفَ الضَّرُوسِ عَلَی وَلَدِهَا، وَ تَلا عَقِیبَ ذَلِکَ: (وَنُرِیدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِینَ)؛ (5) دنیا پس از چموشی و سرکشی به ما روی می آورد هم چون شتری که به بچه اش شیر می دهد. آن گاه حضرت آیه ی شریفه ذیل را تلاوت کرد: « اراده ما بر این قرار گرفته است که بر مستضعفان نعمت بخشیم و آن ها را پیشوایان و وارثان روی زمین قرار دهیم. » (6)
در حدیثی دیگر از آن امام معصوم (علیه السلام) در تفسیر آیه ی پنج سوره ی قصص آمده است: هُم آلُ محمد یَبعَثٌ اللهُ مَهدِیِّهُم بَعدَ جَهدِهِم فَیُعِزُّهُم وَ یُذِلُّ عَدُوَّهُم؛ اینان اهل بیت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) خواهند بود. خداوند مهدی آنان را بعد از زحمت و فشاری که بر آنان وارد می شود بر می انگیزد و به آن ها عزّت می بخشد و دشمنانشان را خوار و ذلیل می کند. (7)
حکومت واحد عادلانه ی جهانی، پیش گویی هزاران روایتی است که از پیامبر و پیشوایان معصوم (علیهم السلام) نقل شده است و تواتر ضمنی و لفظی آن توسط رُوات شیعه و اهل سنّت مورد پذیرش می باشد. در این قسمت به ذکر یک نمونه از آن بسنده می کنیم:
ابو سعید خدری گفته است رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: لا تَقُومُ السَّاعَةُ حَتَّی تُملَأُ الأَرضُ ظُلماً وَ عُدوَاناً ثُمَّ یَخرُجُ رَجُلٌ مِن عِترَتِی (أو قالَ مِن أَهلِ بَیتِی) یَملَأُهَا قِسطاً وَ عَدلاً کَمَا مُلِئَت ظُلماً وَ عُدوَاناً؛ قیامت (کُبری) برپا نخواهد شد مگر این که گیتی پر از ستم و تجاوز شود. در آن هنگام مردی از دودمان من (از اهل بیت من) به پا می خیزد. زمین را پر از قسط و عدل خواهد کرد؛ همان گونه که از ستم و تجاوز پر شده باشد. (8)
حکومت جهانی مهدی (علیه السلام) نه تنها حکومت عادلانه ی تمام شمول جهانی است بلکه مدینه ی فاضله ای است که همه ی صفات زیبای رحمانی ( جلال و جمال ) خداوند در آن و مردم آن، جلوه و ظهور می نماید و وعده ی الهی تحقّق می بخشد.
اینک برخی از آن صفات برجسته ی حکومت واحد الهی را بر می شماریم؛ به امید آن که خداوند به ما مجال عنایت کند و آن مدینه ی فاضله و رهبری آن را با تمام وجود خویش درک کنیم.

ویژگی های حکومت مهدوی

جامعه ای که رهبری آن با حضرت بقیة الله الاعظم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است و آن را به سوی کمال، سوق می دهد و می خواهد آن جامعه، مدینه فاضله ای باشد که همه مشعل داران هدایت آن را آرزو می کردند، ویژگی های والایی دارد، زیرا خداوند منان، رحمت و برکات خود را به واسطه وجود پرفیض او، بر خلق نازل می کند و همه مستضعفان را به برکت امامت و زعامت پیامبر گونه اش در جنگ با مستکبران غلبه می بخشد. در آن جامعه عدل و صداقت جای گزین ستم گری و زورگویی و دورویی خواهد شد. انسان های ستم دیده و محروم، آرزوی دیدن آن جامعه ی الهی را دارند و می خواهند هر چند ناقص، دورنمایی از آن مدینه فاضله را برای خویش به تصویر درآورند. پاک باختگان کویش در هر پگاه و شام گاهی، سرود عشقِ بودن در رکابش و جهاد در راهش و به خون غلطیدن در پیشگاهش را زیر لب چنین ترنّم می نمایند:
بار خدایا! در بامداد امروزم و همه ی روزهای عمرم با او (حجة بن الحسن المهدی (علیه السلام)) تجدید عهد و پیمان می کنم و بیعتی می نمایم که هرگز گسسته نگردد و برای همیشه باقی بماند.
بار الها! مرا از یاران نزدیک و مدافعین او قرار ده و توفیق شتاب جهت انجام دادن خواسته هایش را به من عنایت کن تا فرمان بر و مطیع او گردم و گوی سبقت را در انجام مقاصدش ربوده باشم و در پایان در رکابش به شهادت نائل آیم.
بار خدایا! چنان چه در کام مرگ که حکم قطعی تو برای همه بندگان است، افتادم و مردنم فاصله ای بین من و او (مهدی موعود) ایجاد کرد، با بزرگواری خودت مرا از خانه ی قبرم بیرون آر تا با همان کفن و شمشیر برهنه، لبیک گویان دعوت او را پاسخ گویم. (9)
حال با توجه به محوریت امام عصر (علیه السلام) در جامعه مهدوی و برنامه های حیات بخش و زیبای آن حضرت، به امتیازها و ویژگی های آن مدینه فاضله در حدّ توان و توفیق می پردازیم تا شاید خداوند منّان هم به ما توفیق بودن در رکابش را عنایت فرماید و آن امتیازها در چند محور اساسی زیر قابل بررسی است:

1. مدیران برجسته و ممتاز

مدیران و کارگزاران ارزش مند و والا، کارهای کلیدی را در حکومت حضرت مهدی (علیه السلام) عهده دار می شوند؛ به طوری که هر یک در جامعه، جلوه ای از آن خورشید عالم تاب هستند. تعداد آنان براساس کلام اهل بیت (علیهم السلام) 313 نفر همانند یاران رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در غزوه بدر خواهند بود که با اولین فرمان بقیة الله الاعظم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) آماده هر گونه فداکاری و پذیرش مسئولیت می باشند. (10) در تفسیر آیه شریفه: (أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ) (11) امام باقر (علیه السلام) فرمود: بندگان صالح، اصحاب و یاران مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در آخر الزمان هستند. (12)

ویژگی های مدیران حکومت مهدوی

روایات رسیده از معصومان، صفات ویژه ای را برای کارگزاران اصلی حکومت حضرت مهدی (علیه السلام) بر می شمارد که هر کدام برای آنان امتیازی را به وجود می آورد که در کادر دیگر حکومت ها دیده نمی شود؛ از جمله:

الف) صالح و شایسته

رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: همانا مهدی (علیه السلام) آن کسی است که با همراهی یاران صالح و شایسته خود، وارث زمین خواهد شد. (13)

ب) پرتوان و سلحشور و شجاع

امام زین العابدین (علیه السلام) فرمود: آن گاه که قائم ما ظهور کند خداوند کسالت را از شیعیان ما برطرف می کند. آنان دارای قلبی آهنین هستند که لرزه و اضطراب در آن راه ندارد. خداوند نیروی جسمی هر یک از آنان را برابر چهل مرد قرار می دهد. در آن روز اینان حاکمان قدرت مند و باعزّت روی زمین خواهند بود. (14)

ج) جوان، پرنشاط، با تجربه و با صلابت

امیر مؤمنان (علیه السلام) فرمود: إِنَّ أَصحَابَ القائِمِ شَبَابٌ، لا کُهُولٌ فِیهِم إِلّا کَالکُحلِ فی العَینِ أو کَالمِلحِ فِی الزَّادِ وَ أَقَلُّ الزّادِ المِلحُ (15)؛ اصحاب حضرت مهدی [(علیه السلام) 313 نفر ] جوانند و در میان آنان پیر و سال خورده دیده نمی شود، مگر اندک افرادی که همانند سرمه ی چشم [ سبب تقویت دیگر افراد هستند ] و یا همانند نمک همراه توشه [ غذا ] که اندک ترین توشه، نمک است [ آن مورد نیاز است ].
تشبیه زیبای امر بیان نسبت به یاران خاص بقیة الله الاعظم (علیه السلام) در حکومت آینده ی او، در دو نکته بزرگ را در بر دارد:
• گرچه بیشتر آنان جوان هستند لکن استفاده از سال خوردگان مجرّب، توان مند و دل سوزی که عمر خویش را در راه احیای اسلامی ناب سپری کرده اند امری ستوده و پسندیده است؛ همان گونه که در بخش اول، آنان را به سرمه جهت تقویت چشم تشبیه می کند.
• سال خوردگان مجرّب امروز، جوانان پرشور و انقلابی و ایثارگر دیروز هستند که وجودشان تصویری از آینده ی درخشان شجاعان معرکه آفرین و پرقدرت امروزند. توجه و بهره مندی از آنان موجب امید و آرمان بخشی و رشد و شکوفایی نسبت به آیندگان است. از این رو آنان را به نمک همراه با توشه تشبیه می کند و تصریح می نماید که اندکش ضروری است. آنان تجربه ی خویش را منتقل می کنند و از به هدر رفتن و نابود شدن توان و قدرت دیگر افراد جلوگیری می نمایند.

د) برگزیدگان نقاط مختلف جهان

مهره های اصلی حکومت جهان شمول و عدالت گستر قائم آل محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) از نقاط مختلف جهان خواهند بود؛ نه آن که حزب و یا گروه و یا دسته خاصی را تشکیل دهند. بعضی از آنان از سرزمین خراسان و عده ای از طالقان و... انتخاب می شوند.
علی بن ابی طالب (علیه السلام) در دوران حکومت خویش که می دید مردم منطقه طالقان همراهی خوبی ندارند، جهت ترغیب و تشویق آنان و وضعیت درخشان آن ها در عصر ظهور و حکومت فرزندش مهدی (علیه السلام) چنین فرمود: وَیحاً لِلطَّالَقَانِ فَإِنَّ للهِ – عَزَّ وَ جَلَّ – بِهَا کُنُوزاً لَیسَت مِن ذَهَبٍ وَلا فِضَّةٍ وَ لَکِن بِهَا رِجَالٌ مُؤمِنُونَ عَرَفُوا اللهَ حَقَّ مَعرِفَتِهِ وَ هُم أَیضاً أَنصَارُ المَهدِیِّ فِی آخِرِ الزَّمَانِ (16)؛ خوش به حال مردم طالقان! همانا برای خداوند در آن سرزمین، گنجینه هایی است که آن گنج ها از طلا و نقره نیستند بلکه مردان با ایمان و متعهدی هستند که خداوند و خالق هستی را آن گونه که سزاوار است شناخته اند و در آن راستا، گام های اساسی برداشته اند. این دلیر مردان و گنجینه های الهی در آخرالزمان از یاران نزدیک حضرت مهدی [علیه السلام] خواهند بود.
از روایات مربوط به ظهور حضرت مهدی (علیه السلام) و تعیین 24 نفر از مردم طالقان (17) برای یاری آن حضرت استفاده می شود که تعبیر زیبای امیر بیان، علی بن ابی طالب (علیه السلام) از آنان به گنجینه و معدن طلا و نقره، بیان گر ارزش والای آن بزرگ مردان الهی است.

هـ) مدیرانی لایق و فرمان دهانی شایسته

کادر حکومت مهدوی دارای دو ویژگی دیگر هستند:
• برنامه ریزان نیرومندی هستند که از همه ی نیروهای موجود بهترین استفاده را می کنند و همه مردم را به صحنه کوشش و سازندگی می آورند؛ به نحوی که در آنان علاقه زائد الوصفی ایجاد گردد و کار خویش را انجام دهند.
• دارای قاطعیت و برخوردهای روشنی هستند که هیچ گونه ابهامی را برای کسی باقی نخواهند گذاشت.
آنان در انجام کار خویش به انتظار دیگر افراد نخواهند نشست تا اهمال و سستی سبب نابسامانی گردد.
امام صادق (علیه السلام) در توصیف اینان فرمود: إِذَا أُذِنَ الإمَامُ دَعَا اللهُ بِاسمِهِ العِبرَانِیِّ فَأُتِیحَت لَهُ صَحَابَتُهُ الثَّلاثُمِائة وَ ثَلاثَةَ عَشَرَ قَزَعٌ کَفَزَعِ الخَرِیفِ وَ هُم أَصحَابُ الألوِیَةِ (18)؛
آن گاه که خداوند سبحان به امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) اجازه ظهور دهد آن حضرت را با نام عبرانی اش صدا می زند. پس یاران اصلی وی که 313 نفرند همانند ابرهای پراکنده پربرکت پاییزی گرداگردش جمع می شوند. اینان پرچمداران سپاه حضرت مهدی هستند.
در روایت دیگر آمده است: هُم أَصحَابُ الألوِیَةِ وَ هُم حُکَّامُ اللهِ فِی أَرضِهِ عَلَی خَلقِهِ (19)؛ آن 313 نفر یارانی هستند که دارای فرمان دهی و مدیریت قوی خواهند بود. اینان حاکمان الهی روی زمین در میان مردمند. بر مردم حکم رانی می کنند و به سوی حق هدایت می نمایند تا این که حضرت مهدی (علیه السلام)، از لباس خویش نوشته ی مُهر شده ای را از زمان جدش، رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) بیرون می آورد و براساس آن دستور العمل، کارش را آغاز می کند.

و) خداجویان پرقدرت، عاشقان شهادت و مطیع مولا

امام صادق (علیه السلام) فرمود: لَهُ... رِجَالٌ کَأَنَّ قُلُوبَهُم زُبَرُ الحَدیدِ لا یَشُوبُهَا شَکٌّ فِی ذَاتِ اللهِ أَشَدُّ مِنَ الحَجَرِ لَو حَمَلُوا عَلَی الجِبَالِ لأَزَالُوهَا... رِجَالٌ لا یَنَامُونَ اللَّیلَ لَهُم دَوِیٌّ فِی صَلاتِهِم کَدَوِیِّ النَّحلِ یَبِیتُونَ قِیَاماً عَلَی أَطرَافِهِم وِ یُصبِحُونَ عَلَی خُیُولیهِم. رُهبَانٌ بِاللَّیلِ لُیُوثٌ بِالنَّهَارِ هُم أَطوَعُ لَهُ مِنَ الأَمَةِ لِسَیِّدِهَا کَالمَصَابِیحِ کَأَنَّ قُلُوبَهُمُ القَنَادِیلُ وَ هُم مِن خَشیَةِ اللهِ مُشفِقُونَ یَدعُونَ بِالشَّهَادَةِ وَ یَتَمَنَّونَ أَن یُقتَلُوا فِی سَبِیلِ اللهِ شِعَارُهُم یَا لَثَارَاتِ الحُسَینِ إِذَا سَارُوا یَسِیرُ الرُّعبُ أَمَامهم مَسِیرَةَ شَهرٍ. یَمشُونَ إِلَی المَولَی أَرسَالاً. بِهِم یَنصُرُ اللهُ إِمَامَ الحَقِّ؛ (20) در خدمت آن حضرت... مردان پرقدرتی هستند، گویا دل های آنان پاره های آهن است. آنان نسبت به ذات مقدّس خداوند تردیدی نمی کنند. سخت تر از هر گونه مانع و حاجزی هستند. چنان چه بر کوه ها هجوم برند نابود می کنند. اینان شب زنده دارانی هستند که با نیایش و نماز، شب را به صبح می گذرانند. زمزمه ی آنان در نمازهای نیمه شب همانند آهنگ زنبور عسل روی پا شب را به صبح رسانده و روز بر اسبان خویش سوارند. اینان ترسایان شب و شیران شجاع روزند. در برابر مولای خوش از کنیزان مطیع ترند. دل های آنان همانند قندیل های پرفروغ است و از خدا ترسانند. اینان خواهان شهادتند و آرزوی کشته شدن در راه خدا را دارند. شعار اینان در جنگ با دشمنان اسلام « یالثارات الحسین » است. به هر سو حرکت کنند رعب و وحشت در دل دشمنان تا مسیر یک ماه راه جلوتر از آنان حرکت می کند و گروه گروه به سوی مولای خود در راستای اوامر او حرکت مشتاقانه و شتابانه ای خواهند داشت. و خداوند منّان توسط اینان، امام و پیشوای حق را یاری می کند.

2. اندیشه برتر در درک مصالح و مفاسد

در جامعه مهدوی مردم از اندیشه و آگاهی بالای فرهنگی، اجتماعی و سیاسی برخوردارند، زیرا رشد فکری و فرهنگی و توسعه سیاسی آن قدر اوج می گیرد و فراگیر می شود که کمتر کسی از آن بی بهره خواهد بود. مردم با اندک اشاره ای، مصالح و مفاسد مربوطه به جامعه خویش را خوب تشخیص می دهند و کمتر تحت تأثیر تبلیغات سوء بیگانگان قرار می گیرند. در سایه همین آگاهی عمومی است که یک دیگر را تحمل می کنند. استعدادها شکوفا می گردد و زمینه رشد عمومی برای همه اقشار جامعه فراهم می شود. آن شکوفایی عمومی و پرورش استعدادهای خدادادی سبب می گردد استقلال جامعه تضمین گردد و اندیشه های شیرین نسل جوان که نزدیک به واقع است تحقق یابد و مدینه فاضله مهدوی با رهبری آن خورشید عالم تاب و حجت الهی بر تارک جهان بتابد.
عبدالله بن أبی یعفور به نقل یکی از غلامان قبیله ی بنی شیبان گفته است که در محضر امام محمد باقر (علیه السلام) سخن از چگونگی همکاری مردم عصر ظهور با امام زمان - (عجل الله تعالی فرجه الشریف) – به میان آمد. آن حضرت فرمود: إِذَا قَامَ قَائِمُنَا وَضَعَ اللهُ یَدَهُ عَلَی رُءُوسِ العِبَادِ فَجَمَعَ بِهَا عُقُولَهُم وَ کَمُلَت بِها أَحلامُهم (21)؛ آن گاه که قائم ما ظهور کند و حاکمیت خویش را آغاز نماید، خداوند منان دست پر قدرت خود را [ یا دست با کفایت مهدی (علیه السلام) را ] بر سر بندگان خویش خواهد نهاد [ گویا تحولی نو در فکر و اندیشه آنان به وجود خواهد آورد ]. افکار آنان توسط آن دست با کفایت تجمع خواهد کرد و از اختلاف و چندگانگی اندیشه به دور خواهند بود و بالاتر این که رؤیاهای آنان کمال یافته و تحقق پیدا خواهد کرد.
امیر مؤمنان در زمان حکومتش آن گاه که با کور دلان مقدس مآبِ طرف دارِ معاویه روبه رو گشت تنها تکیه گاه آن حضرت افراد آگاه و با شعوری بود که قضایای سیاسی و مشکلات حکومت اسلامی را درک می کردند. از این رو در دو جا فرمود:
الف. وَ قَد فُتِحَ بَابُ الحَربِ بَینَکُم وَ بَینَ أَهلِ القِبلَةِ وَلا یَحمِلُ هَذَا العَلَمَ إِلّا أَهلُ البَصَرِ وَ الصَّبرِ وَ العِلمِ بِمَوَاقِعِ الحَقِّ؛ (22) میان شما و اهل قبله، درِ جنگ گشوده شد و این عَلَم را کسی بر ندارد مگر آن که از بینش و تحمّل و صبر و دانش [ ویژه ای ] برخوردار باشد و بداند که حق در کجاست.
وَ لَم یَستَعظِموا بَذلَ أَنفُسِهِم فِی الحَقِّ حَتِّی إِذَا وَافَقَ وَارِدُ القَضَاءِ انقِطَاعَ مُدَّةِ البَلاءِ حَمَلُوا بَصَائِرَهُم عَلَی أَسیَافِهِم وَ دَانُوا لِرَبِّهِم بِأَمرِ وَاعِظِهِم؛ (23) آنان جانبازی و ایثارگری خود را در راه حق بزرگ نشمردند [ بلکه در برابر اسلام و ارزش های والای آن کار خود را ناچیز دیدند ] تا زمانی که قضا و قدر الهی به سر رسید، زمان بلا و سختی را ایجاب نمود شمشیر زدنشان از روی بینایی بود و بر اثر امر راهنما و پند دهنده شان [ پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) ] به پروردگارشان نزدیک شدند.
در حکومت مهدوی وقتی این آگاهی و بینش گسترش پیدا کرد، سعادت از آنِ همه خواهد شد.

3. توحید و یگانه پرستی

جامعه ی مهدوی، جامعه ی توحیدی است که همه ی اقشار جامعه در گفتار و کردار شعار واحدی دارند و غیر از توحید و خداپرستی چیز دیگر حاکم نخواهد شد. شرک و وثنیت و یا ماتریالیسم با هر شکل و قیافه اش برچیده می گردد. قرآن درباره آن جامعه می گوید:
(یَعْبُدُونَنِی لَا یُشْرِکُونَ بِی شَیْئًا)؛ (24) پرستش می کنند مرا و هیچ گونه شرک و کفری نسبت به من (خداوند) نخواهد بود.
(هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ وَلَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ)؛ (25) خداوند سبحان کسی است که پیامبرش را جهت ارشاد و راهنمایی و معرفی دین و آیین خود فرستاد تا این که دین خود را بر همه ادیان غلبه دهد؛ گرچه مشرکان را ناخوشایند باشد.
در تأویل آیه ی شریفه فوق آمده است: إِنَّهَا نَزَلَت فِی القَائِمِ مِن آلِ محمد (علیهم السلام) وَ هُوَ الإِمَامُ الَّذِی یُظهِرُهُ اللهُ عَلَی الدِّینِ کُلِّهِ فَیَملَأُ الأَرضَ قِسطاً وَ عَدلاً کَمَا مُلِئَت جَوراً وَ ظُلماً (26)؛ آیه ی کریمه ی فوق درباره ی قائم آل محمد (علیهم السلام) نازل گردیده است و قائم، آن امامی است که خداوند او را بر همه ادیان غلبه خواهد داد. سپس زمین را پر از عدل و داد خواهد کرد؛ چنان که از ستم و تعدی پر شده بود.
پس شعار جامعه ی مهدوی، شعار واحدی خواهد بود که ایدئولوژی یگانه در همه جا حاکم است و رفتار و کردار مردم بر آن اساس شکل می گیرد.
بعضی از مفسران عالی مقدار در تأویل و تحقّق بخش آخر آیه شریفه ی فوق، احادیثی را نقل کرده اند و با آن احادیث پیش گویی خداوند را که تا به حال تحقق پیدا نکرده تبیین نمودند. آنان بر این اعتقادند که پیامبر گرامی اسلام دین خدا را بر مردم عرضه داشت لکن غلبه و حاکمیت صددرصد آن در عصر ظهور خواهد بود. حال به دو روایت از نبی گرامی اسلام درباره آیه فوق توجه می کنیم:
مقداد بن اسود کندی گفته است: در محضر رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) بودم. آن حضرت در تبیین آیات فوق چنین فرمود: لا یَبقی عَلی ظَهرِ الأرضِ بَیتُ مَدَرٍ وَلا وَبَرٍ إلّا أدخَلَهُ اللهُ کَلِمَةَ الإسلام؛ (27) در عصر ظهور، هیچ نقطه ای از روی زمین باقی نخواهد ماند ( نه خانه سنگی و گلی و یا خیمه ی موئین ) مگر این که خداوند سبحان در آن مکان اسلام را با قدرت خویش داخل خواهد کرد.
کلمة الاسلام در متن روایت همان دو جمله معروف « لا اله الّا الله و محمد رسول الله » (صلی الله علیه و آله و سلم) است و این همان شعار واحدی است که در جامعه توحیدی مهدوی مطرح می باشد.
جابر بن عبدالله انصاری (رحمه الله) از رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل کرده است که فرمود: « لا یَکُونُ ذَلِکَ حَتِّی لا یَبقَی یَهُودِیٌّ وَلا نَصرَانِیٌّ صُاحِبُ مِلَّةٍ إِلّا الإِسلام... (28)؛ ظهور و غلبه دین حق در عصر ظهور، زمانی تحقق پیدا خواهد کرد که مذهب و دینی رسمی و همگانی اسلام باشد نه آیین یهود و نه نصاری و به تعبیر دیگر هیچ یهودی و نصرانی نخواهد ماند مگر این که اسلام را به عنوان تنها دین نجات بخش می پذیرد.

4. امنیت همه جانبه

جامعه ی مهدوی امنیت همه جانبه ی روحی، روانی، اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و حقوقی مردم را تأمین می کند. در آن جامعه اضطراب، حیرت و دودلی وجود نخواهد داشت. هر کس در جایگاه خویش قرار خواهد گرفت. حسادت، بخل، تنگ نظری و دشمنی های بی اساس از جامعه رخت بر می بندد. راهزنان، دزدان مال و عفت عمومی مردم از بین خواهند رفت، زیرا قدرت و حاکمیت در دست مؤمنان صالح و پرتلاش و انسان های عادل و برگزیده ای خواهد بود که غیر از خشنودی خدا چیزی را در نظر نخواهند داشت.
خدا در قرآن می فرماید: (وَلَیُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ الَّذِی ارْتَضَى لَهُمْ وَلَیُبَدِّلَنَّهُم مِّن بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا)؛ (29) خداوند دین (اسلام واقعی) (30) آنان را بر همه ی ادیان تسلط می دهد، پس از آن که خوف و ترسی که از سوی دشمن ایجاد شده را برای همه ی مؤمنان به امنیت تبدیل می کند و ایمنی کامل عنایت می فرماید.
بعضی چنین می اندیشند که امنیت همه جانبه آن روز از ناحیه ترسی است که در دل افراد ناباب و غیرسالم می افتد؛ به طوری که هرگز جزئت انجام تجاوز به حقوق دیگران را نخواهند داشت، حال این که امنیت جامعه مهدوی بر سه پایه استوار است و نهادینه می گردد:
• آگاهی مردم از اثرات گناه و معصیت و تجاوز به حقوق دیگران، زیرا می دانند اثر طبیعی گناه این است که ابتدا بر خود گناه کار اثر سوء می گذارد. او را گرفتار تضاد درونی می کند و بعد دیگران را گرفتار پی آمد و مشکلاتِ کار ناپسند خود خواهد نمود. حال چنان چه فردی به نتایج و عواقب کار زشت خود یقین پیدا کرد، قطعاً مرتکب نخواهد شد که این اطلاع رسانی و ایجاد باور، برترین راه پیش گیری از وقوع و گسترش جرم است که در حکومت مهدوی، توجه دادن مردم به آثار شوم گناه از اولویت خاصی برخوردار می باشد.
• از بین رفتن زمینه های گناه و تجاوز و تعدّی به دیگر افراد در حکومت مهدوی حائز اهمیت است، زیرا نیازمندی های فطری اعمّ از معنوی و مادّی لازمه ی وجودی انسان است؛ به طوری که اگر پاسخ حساب شده نداشته باشد انحراف ها را به دنبال دارد؛ همانند تشنه ای که به دنبال آب می رود، چنان چه به جای آب، مایع مسمومی در برابرش قرار گیرد، خود را هلاک می کند یا چنان چه فردی بتواند ازدواج خویش را به صورت سالم در زمان خودش انجام دهد و یا خوراک و لباس و مسکن خویش را تأمین کند، زمینه ای برای ارتکاب گناه باقی نمی ماند.
در حکومت جهانی مهدوی، خداوند سبحان همه ی نعمت ها را بر امت اسلام تمام می کند و هر کس با کمترین اندیشه و صلاح دید می تواند غرائز فطری اش را تأمین نماید و به سراغ گناه نخواهد رفت، مگر تیره روزی که ارتباط خود را با خالق قطع کند و رحمت از او گرفته شود و مرتکب گناه گردد.
• اجرای دقیق حدود الهی و برقراری قسط و عدل سراسری:
در جامعه مهدوی وقتی مجرم گناهی را مرتکب گردید هیچ مانع و رادعی جلوی اجرای حدود الهی را نخواهد گرفت، زیرا تطمیع و تهدید در برابر حکومت آن خورشید عالم تاب علوی بی اثر است؛ نه خود زمینه ای را برای ترک اجرای حدود الهی ایجاد می کند و نه کارگزاران منتخب و برگزیده او. اضافه بر آن که به کارگیری حدود، بالاترین ضمانت اجرایی قوانین الهی در حکومت مهدوی است و برکات معنوی فراوانی را به دنبال خواهد داشت.
پیامبر گرامی اسلام فرمود: یَومٌ وَاحِدٌ مِن سُلطَانٍ عَادِلٍ خَیرٌ مِن مَطَرِ أَربَعِینَ یَوماً وَ حَدٌّ یُقَامُ فِی الأَرضِ أَزکَی مِن عِبَادَةِ سِتِّینَ سَنَةً؛ (31) یک روز از حاکمیت سلطان عادل بر کشوری از چهل روز بارش باران برتر خواهد بود، همان گونه که به کارگیری و اجرای یکی از حدود الهی در میان مردم آن چنان تزکیه می نماید که اثر آن از شصت سال عبادت و نیایش بیشتر است.
در هر صورت اسباب سه گانه پیشین که تحقق پیدا کرد امنیت سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و... به وجود خواهد آمد. بعد هم طبیعی است آن آرامش، مایه بروز استعدادها و شکوفایی ذخیره های درونی انسان ها خواهد گشت.
احادیث زیادی بر وجود امنیت همه جانبه در عصر حجة بن الحسن (علیه السلام) موجود است که به برخی از آن ها اکتفا می کنیم:
• امام محمد باقر (علیه السلام) فرمود: وَ تَخرُجَ العَجُوزُ الضَّعِیفَةُ مِنَ المَشرِقِ تُرِیدُ المَغرِبَ وَلا یَنهَاهَا أَحَدٌ؛ (32) در حکومت مهدوی، زن سال خورده و ناتوان از شرق به غرب جهان می رود بدون آن که احدی او را نهی کند، یعنی از ناحیه هیچ کسی و هیچ چیز احساس ناامنی که مانع سفرش شود نخواهد کرد.
• امیرمؤمنان (علیه السلام) ضمن فرمایشی درباره معرفی خود و دیگر امامان معصوم بعد از خویش به وضعیت و چگونگی حکومت حضرت مهدی (علیه السلام) پرداخت و فرمود: وَ لَو قَد قَامَ قَائِمُنَا لأَنزَلَتِ السَّمَاءُ قَطرَهَا وَ لأَخرَجَتِ الأَرضُ نَبَاتَهَا وَ لَذَهَبَتِ الشَّحنَاءُ مِن قُلُوبِ العِبَادِ وَ اصطَلَحَتِ السِّبَاعُ وَ البَهَائِمُ حَتَّی تَمشِی المَرأَةُ بَینَ العِرَاقی إِلَی الشَّامِ لا تَضَعُ قَدَمَیهَا إِلّا عَلَی النَّبَاتِ وَ عَلَی رَأسِهَا زَنبِیلُهَا لا یُهَیِّجُهَا سَبُعٌ وَلا تَخَافُهُ؛ (33) آن گاه که قائم ما [ مهدی (علیه السلام) ] بپا خیزد و تشکیل حکومت دهد آسمان باران رحمت را بر مردم فرو ریزد و زمین با عرضه کردن انواع گیاهان، جود و بخشش خویش را به نمایش می گذارد. در آن هنگام مرض ها [ یی هم چون کِبر، حسد، کینه، تنگ نظری، نفاق و بخل ] از دل های بندگان خدا زدوده می گردد. درندگان و چهارپایان و درندگان اصلاح شوند، شایستگی طبیعی خویش را پیدا کنند تا جایی که یک خانم تنها – با آرامش کامل – بین کشور عراق و شامات سفر کند. او جایی قدم نگذارد مگر بر گیاهان سرسبز در حالی که زنبیلش را روی سرش نهاده که نه درنده ای او را تهدید می کند و نه وحشتی او را فرا گیرد... و بالاتر آن که به لحاظ وجود امنیت کامل و همه جانبه، درندگان و چرندگان به همراه آدمیان در کنار یک دیگر زندگی می کنند؛ هم چنان که علی بن ابی طالب (علیه السلام) فرمود: وَ تَرَعَی الشاةُ و الذِئبُ فی مکانٍ واحدٍ، و یَلعبُ الصبیانُ بالحیّاتِ و العَقارِب، لا یَضرُّهم شیءٌ و یَذهبُ الشَرُّ و یَبقَی الخیرُ؛ (34) در روزگار حاکمیت او [ مهدی (علیه السلام) ] گرگ و گوسفند در یک مکان می چرند. کودکان با عقرب ها و مارها بازی می کنند و چیزی به آنان زیان نمی رساند. همه بدی ها و شرارت ها از جهان رخت بر می بندد و شایستگی ها و زیبایی ها می ماند.

پرسش: اصلاح درندگان و خزندگان یعنی چه؟! مگر غریزه و سرشت آنان دریدن و گزیدن نیست؟

پاسخ:

حاکمیت حضرت مهدی (علیه السلام) بر همه جهان و ایجاد امنیت همه جانبه در میان انسان ها و دیگر موجودات، معجزه ای همانند اژدها شدن عصای موسی (علیه السلام) و زنده شدن مردگان به دست عیسی (علیه السلام) و آوردن قرآن توسط پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) است، زیرا غلبه بر همه ی هستی با جمیع امکانات و تکنیک موجود، چیزی جز با دست پر توان ید الهی او صورت نمی گیرد و در لحظه لحظه کار او دست خداوند نمایان است. بسیاری از مفسران، مصداق حقیقی و خارجی آیه ی شریفه ی ذیل را حکومت جهانی حضرت مهدی (علیه السلام) دانسته اند. قرآن کریم فرموده است: (هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ وَلَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ)؛ (35) خداوند – منّان – کسی است که پیامبرش را فرستاد جهت ارشاد و هدایت مردم و جلوه دادن آیین خودش تا این که دین مبین اسلام را بر همه ی ادیان غلبه دهد؛ گرچه مشرکان را خوش نیاید.
حال برای توضیح بیشتر امنیّت همه جانبه و فرمایش امیر بیان، علی بن ابی طالب (علیه السلام) درباره ی جامعه ی مهدوی، مطالب ذیل مطرح می گردد:
الف) سلب صفت درنده خویی و یا گزندگی بعضی حیوانات جهت به دست آوردن طعمه خویش، امر بسیار سخت و دشواری نیست؛ به ویژه آن که به تدریج نوع طعمه و غذای او تغییر یابد؛ چنان چه حیوان شناسان گفته اند: غذای درندگان و حیوانات وحشی منحصر به گوشت، آن هم از نوع خاصی نیست، بلکه ممکن است گوشت لذیذترین آن باشد، ولی در صورتی آسان و طبیعی شکم خویش را از برگ درختان و میوه ها و انواع گیاهان و گل ها سیر خواهد کرد؛ همان طور که غذای انسان با شرایط گوناگون تغییر می یابد و خود را با شرایط محیط زندگی خویش تطبیق می دهد.
ب) قدرت نفسانی بسیاری از انسان ها، بسیاری از حیوانات وحشی را در دام محبت خویش اسیر می کند و آن ها را با خود مأنوس می سازد و در آن هنگام نه تنها حمله نمی کند بلکه از وی پاس داری می نماید و بالاترین مدافعش می گردد؛ همانند آن چه را که تاریخ درباره ی اهل بیت (علیهم السلام) ذکر کرده است. از سوی دیگر تماس های مکرّر افراد با برخی حیوانات وحشی سبب اهلیت آنان شده تا آن که در خدمت آنان قرار می گیرند. حیات اسرارآمیز حیوانات دریایی و خشکی و نیز خزندگان و پرندگان وحشی، گواه مطلب فوق است که صدها و هزاران نمونه آن در کتاب های مختلف حیوان شناسی نشان داده شده است. حال چنان چه آن حالات نفسانی بر اثر ریاضت های روحی و گناه نکردن گسترش یابد و یا تماس انسان ها بیشتر گردد، مضمون و معنای حدیث فوق تحقق پیدا می کند.
ج) در تبیین و توضیح روایاتی هم چون « وَ تَرعَی الشاةُ و الذِئبُ فی مکانٍ واحدٍ... » ممکن است گفته شود، این گونه روایات در صدد آن است که بالاترین نوع امنیت و اصلاح جامعه مهدوی را مطرح کند. از این رو از جهت مبالغه، امنیت همه جانبه طوری تحقق پیدا می کند که حیواناتی همانند گرگ، مار، پلنگ و... که مظهر درندگی و ایذا هستند، در عصر ظهور در کنار اضداد خود زندگی مسالمت آمیزی را خواهند داشت و از ناحیه آنان به کسی آسیب نخواهد رسید؛ گرگ، گوسفند را نخواهد درید و مار و افعی طفل خردسال را نمی گزد و از پای در نمی آورد. پس سرقت، دزدی، خیانت و جنایت انسان ها نسبت به یک دیگر نیز هرگز متصور نیست. آن جا مدینه فاضله ای است که هر کس به سوی کمال مطلق حرکت خویش را ادامه خواهد داد، زیرا در راستای حرکت به سوی حق و فضای نامتناهی کمال، هیچ گونه تضییق و تضادی دیده نخواهد شد؛ به ویژه آن که رهبری از آنِ حجت حق و خلف شایسته همه صالحان زمین و وراث همه انبیا و اوصیاست. او دوازدهمین امام معصوم بعد از پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)، سکان دار و ناخدای کشتی نجات بخش بشری است. او رهبری و زعامت امت واحده مستضعفان جهان را بر عهده خواهد گرفت. خداوند منّان فرمود: (وَنُرِیدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِینَ)؛ (36) خواستیم بر مستضعفان جهان منّت بگذاریم و آنان را امام و وارث همه ارزش های مادی و معنوی قرار دهیم.

چه غم دیوار امت را، که دارد چون تو پشتیبان * * * چه باک از موج بحر آن را که باشد نوح کشتیبان (37)

5. برداشته شدن تقیه از جامعه ی تشیع

« تقیه » یعنی پنهان داشتن اعتقاد یا رفتار دینی حَقّه ایست که در صورت آشکار نمودن آن، ضرر و زیان متوجه عامل آن می گردد. (38)
اساس این قانون، حاکمیت عقل انسانی است، نه انگیزه های دیگر. گرچه عده ای آن را به زبان انکار می کنند، لکن با قلب و اندیشه خود آن را پذیرفته اند، زیرا بررسی اوامر و کارهای مهم و مهم تر و استمرار مبارزه در جهت هدایت بشر، موضوع « تقیه » را تثبیت می نماید.
از سوی دیگر برداشته شدن تقیه از جامعه ی تشیع در عصر حاکمیت مهدوی با آن چه در عصر دیگر ائمه – علیهم صلوات الله – مطرح بوده است تضّاد کلی دارد، زیرا آنان « تقیه » را از تاکتیک های اساسی ابلاغ دینی می دانسته اند و معتقد بودند که بخش عمده ای از احکام و عقاید با این روش به افراد منتقل شده است. روایات ذیل گویای حقیقت فوق است:
• ابان بن تغلب از امام صادق (علیه السلام) نقل کرده است که فرمود: نَفَسُ المَهمُومِ لِظُلمِنَا تَسبِیحٌ وَ هَمُّهُ لَنَا عِبَادَةٌ وَ کِتمَانُ سِرِّنَا جِهَادٌ فِی سَبِیلِ اللهِ. ثُمَّ قَالَ أَبُو عَبدِاللهِ (علیه السلام) یَجِبُ أَن یُکتَبَ هَذَا الحَدِیثُ بِمَاءِ الذَّهَبِ؛ آه کشیدن محزون و عزاداری در راستای مظلومیت ما تسبیح است، اندوه و بی قراری و حزن برای ما عبادت است و پنهان داشتن اسرار ما، جهاد در راه خداست. آن گاه امام صادق (علیه السلام) فرمود: سزاوار است این حدیث با آب طلا نوشته شود. (39)
عده ای از محدثین همانند مجلسی قسمت سوم حدیث را چنین تبیین کرده اند: جایز است، بلکه لازم است اسرار و مفاهیم عمیق مربوط به اهل بیت (علیهم السلام) را از کسانی که لیاقت آن را ندارند، پنهان کرد و در زمان مناسب با اهلش در میان گذاشت.
با این بیان می توان مفهوم « کتمان سرّنا » را عمومیت داد؛ گرچه در باب تقیه روایات بسیار زیادی وارد شده است.
• معمّر بن خلّاد گفته است در محضر علی بن موسی الرضا (علیه السلام) بودم. از آن حضرت پرسیدم: ایستادگی و قیام و جهاد در برابر سلاطین [ عباسی و... ] را چگونه می دانید؟ فَقَالَ قَالَ أَبُو جَعفَرٍ (علیه السلام) التَّقِیَّةُ مِن دِینِی وَ دِینِ آبَائِی وَلا إیمَانَ لِمَن لا تقِیِّةَ لَهُ (40)؛ « تقیه » آیین من و پدران من است و کسی که تقیه را به کار نگیرد، ایمان ندارد.
• محمد بن مروان از امام صادق (علیه السلام) نقل کرده است که فرمود: کانَ أّبِی (علیه السلام) یَقُولُ وَ أَیُّ شَیءٍ أَقَرُّ لِعَینِی مِنَ التَّقِیَّةِ إِنَّ التَّقِیَّةَ جُنَّةُ المُؤمِنِ (41)؛ پدرم می گفت: چه چیزی بالاتر از تقیه، روشنایی بخش چشم من است [ که جان انسان ها را حفظ کند ]. همانا تقیه، سپری است که مؤمن را از گزند دشمنان حفظ می دارد.
• اسماعیل جعفی و معمّر بن یحیی بن سام و محمد بن مسلم و زراره همگی گفته اند که شنیدیم امام باقر (علیه السلام) فرمود: التَّقِیِّةُ فِی کُلِّ شَیءٍ یَضطَرُّ إِلَیهِ ابنُ آدَمَ فَقَد أَحَلَّهُ اللهُ لَهُ، (42) در هر جایی که انسان اضطرار به عمل تقیه پیدا کند، خداوند آن را حلال کرده است.
• محمد بن مسلم از امام باقر (علیه السلام) نقل کرده است که فرمود: إِنَّمَا جُعِلَتِ التَّقِیِّةُ لِیُحقَنَ بِهَا الدَّمُ فَإِذَا بَلَغَ الدَّمَ فَلَیسَ تَقِیَّةٌ؛ (43) همانا مشروعیت تقیه در جایی است که از ریختن خون جلوگیری شود پس هر گاه کار به جایی رسید که باید خون داده شود، دیگر تقیه وجود ندارد.
• حماد بن عثمان از حلبی نقل کرده است که امام صادق (علیه السلام) نسبت به چگونگی برخورد و معاشرت با بزرگان و ائمه جماعت اهل سنت فرمود: مَن صَلَّی مَعَهُم فِی الصَّفِّ الأَوَّلِ کَانَ کَمَن صَلِّی خَلفَ رَسُولِ اللهِ (صلی الله علیه و آله و سلم) فِی الصَّفِّ الأَوَّلِ؛ (44) کسی که با اهل سنت در صف اول نماز بگزارد همانند کسی است که در صف اول پشت سر رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نماز گزارده است. [ همان ثواب و اجر را به دست خواهد آورد که مربوط به تقیه مداراتی است. این نوع تقیه، افراد را به یک دیگر نزدیک می کند و حساسیت ها را کمتر می نماید و رابطه دوستی به وجود می آورد که فقها آن را تقیه « تحبیبی » نیز نامیده اند. ]
حال با توجه به روایات گذشته و خفقان موجود از سوی حاکمان بنی امیه و بنی عباس و پر شدن زندان ها از احرار و انسان های آزاد و شکنجه و کشتار آنان در سیاه چال ها و کشتارهای علنی و دسته جمعی،غیر از تقیه، راهی دیگر باقی می ماند؟
پس تقیه، سنتی است عقلانی و انسانی برای حفظ ارزش های فکری و دینی و انتقال آن به نسل های آینده که این تاکتیک به شیعه اختصاص ندارد، بلکه پیروانِ امامان معصوم (علیهم السلام) به آن دقیق تر می نگرند و در برابر دشمنان داخلی و خارجی به عنوان ابزاری مطمئن مورد بهره برداری قرار می دهند.
تحلیل سیره امامان معصوم و پیروان آنان در برخورد با زمام داران خودسر و عوامل نفوذی آنان و فرهنگ عمومی حاکم بر مردم به ما می فهماند که « تقیه » به دو شیوه مطرح بوده است و فقهای بزرگ ما آن را در این دو قالب مطرح نموده اند و بعضی از مراجع بزرگ همانند آیة الله حاج شیخ محمد فاضل، کتاب مستقلی را نگاشته است:

الف) تقیه ی مداراتی:

عبارت است از حسن معاشرت و شرکت در مجالس و محافل اهل سنت مانند مشارکت در نماز جماعت آنان و عیادت افراد مریض و همراهی در تشییع جنازه و دفاع از کیان اسلام و مسلمین، آن گاه که در معرض هجوم بیگانگان، اعم از کفار و مشرکین و غیره واقع شود. (45)
این نوع از تقیه، سبب جلب افکار و کشش قلب ها و عواطف انسانی گروه های مخالف می گردد و تأثیر مثبت می گذارد. آنان را خوش بین می کند و وحدت اسلامی [ که اساس و زیربنای همه ی امور است ] را به وجود می آورد.
آیات و روایات زیادی بر تقیه مداراتی تأکید می کند قرآن می فرماید: (وَاعْتَصِمُواْ بِحَبْلِ اللّهِ جَمِیعًا وَلاَ تَفَرَّقُواْ)؛ به ریسمان الهی [ قرآن ] چنگ بزنید و راه تفرقه و جدایی از یک دیگر را کنار بگذارید. (46) و نیز می فرماید: (وَأَطِیعُواْ اللّهَ وَرَسُولَهُ وَلاَ تَنَازَعُواْ فَتَفْشَلُواْ وَتَذْهَبَ رِیحُکُمْ وَاصْبِرُواْ إِنَّ اللّهَ مَعَ الصَّابِرِینَ)؛ فرمان خدا و پیامبرش را اطاعت کنید و با یک دیگر به نزاع نپردازید، زیرا قدرت و حیثیت شما را از بین می برد. پس در این امر پایداری کنید که خداوند با صابران است. (47)
سیره امامان معصوم ما گواه بر تقیّه مداراتی است. امیر مؤمنان (علیه السلام) با این که حق حاکمیت مسلّم او را غصب کردند و آزار فراوانی را روا داشتند، فرمود: فَرَأَیتُ أَنَّ الصَّبرَ عَلَی هَانَا أَحجَی فَصَبَرتُ وَ فِی العَینِ قَذّی وَ فِی الحَلقِ شَجًا أَرَی تُرَائِی نَهباً؛ چون نیک سنجیدم شکیبایی را خردمندانه تر دیدم، پس صبر کردم در حالی که خار در چشم و استخوان در گلو داشتم. در حالی که میراثم را غارت شده می دیدم. (48)
علی بن ابی طالب (علیه السلام) در دوره 25 ساله خانه نشینی، در جماعت عامه و غاصبان حکومت حاضر می شد مریضان آنان را عیادت می کرد و به هنگام جنگ با کفّار آنان را تأیید می نمود.

ب) تقیه ی خوفی:

در این گونه از تقیه، حفظ جان و مال و یا عِرض و آبروی شخص عامل مطرح است. او برای ادامه ی زندگی خویش و خویشاوندان و هم کیشان خود ناچار است پنهان کاری کند. افکار و اعمال صحیح خود را از پیش چشم دیگران مخفی نماید، زیرا دشمنان به او مجال تنفس و زندگی نخواهند داد. او برای جلوه دینی اش در عرصه اجتماع به فضای سالم نیازمند است. در آن فضای سالم، کالای سالم عرضه می گردد و انسان ها براساس نیاز فطری خود روی می آورند و افکار زیبای الهی تشیع را که از زلال وحی سرچشمه گرفته است به جان و دل می پذیرند.
حال با توجه به مطالب فوق در عصر حکومت مهدوی که امنیت همه جانبه ای را خدا با دست پرقدرت یدالهی او برقرار می کند جایی برای تقیه خوفی باقی نمی ماند، زیرا هیچ گونه ترس و وحشتی از سوی فِرَق مختلف و مخالفین دیگر وجود ندارد و به تعبیر فنّی « سالبه به انتفاء موضوع » است. مخالفین هم با استشمام رائحه دل انگیز ایدئولوژی صحیح، سر تسلیم فرود می آورند و هر که دشمنی ورزد، نابود می گردد.
حسین بن خالد گفته است: در خدمت امام هشتم، علی بن موسی الرضا (علیه السلام) بودم که فرمود: لا دِینَ لِمَن لا وَرَعَ لَهُ وَ لا إِیمَانَ لِمَن لا تَقِیَّةَ لَهُ وَ إِنَّ أَکرَمَکُم عِندَ اللهِ أتقاکُم أی أَعمَلُکُم بِالتَّقِیَّةِ؛ کسی که تقوا ندارد دین ندارد و کسی که عمل به تقیه نکند ایمان ندارد و همانا گرامی ترین شما در نزد خداوند باتقواترین شماست. سپس توضیح داد: با تقواترین یعنی کسی که رفتار دینی بیشتری را براساس تقیّه و پنهان کاری انجام دهد.
سؤال شد: یابنَ رسول الله! تا چه وقت با روش تقیّه [ از روی ترس و وحشت ] عمل شود؟!
حضرت فرمود: إلَی یَومِ الوَقتِ المَعلومِ وَ هُوَ یَومُ خُروجِ قائِمِنا فَمَن تَرَکَ التَّقِیَّةَ قَبلَ خُرُوجِ قَائِمِنَا فَلَیسَ مِنَّا؛ « تا زمان معین و مشخّص »، روز ظهور قائم ماست. پس هر کس روش سودمند « تقیه » را قبل از ظهور و خروج قائم ما ترک کند، از ما نیست.
سؤال شد: قائم از اهل بیت شما چه کسی خواهد بود؟
حضرت پاسخ داد: الرَّابِعُ مِن وُلدِی ابنُ سیِّدةِ الإِمَاءِ، یُطَهِّرُ اللهُ بِهِ الأَرضَ مِن کُلِّ جَورٍ وَ یُقَدِّسُها مِن کُلِّ ظُلمٍ وَ هُوَ الَّذِی یَشُکُّ النَّاسُ فِی وِلادَتِهِ وَ هُوَ صَاحِبُ الغَیبَةِ قَبلَ خُرُوجِهِ فَإِذَا خَرَجَ أَشرَقَتِ الأرضُ بِنُورِهِ وَ وُضِعَ مِیزَانُ العَدلِ بَینَ النَّاسِ فَلا یَظلِمُ أَحَدٌ أَحَداً وَ هُوَ الَّذی تُطوَی لَهُ الأَرضُ وَ لا یَکُونُ لَهُ ظِلٌّ وَ هُوَ الَّذِی یُنَادِی مُنَادٍ مِنَ السَّمَاءِ یَسمَعُهُ جَمیِعُ أَهلِ الأرضِ بِالدُّعَاءِ إِلَیهِ یَقُولُ: أَلا إِنَّ حُجَّةَ اللهِ قَد ظَهَرَ عِندَ بَیتِ اللهِ فَاتَّبِعُوهُ فَإِنَّ الحَقِّ فِیهِ وَ مَعَهُ وَ هُوَ قَولُ اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ: (إِن نَّشَأْ نُنَزِّلْ عَلَیْهِم مِّن السَّمَاءِ آیَةً فَظَلَّتْ أَعْنَاقُهُمْ لَهَا خَاضِعِینَ)؛ (49) حضرت رضا (علیه السلام) فرمود: قائم اهل بیت (علیهم السلام)، چهارمین فرزند من، فرزند سرور کنیزان جهان است. خداوند منّان توسط او کره زمین را از هر گونه ظلم و ستمی پاک و منزّه می سازد. او کسی است که مردم در ولادت او تردید می کنند. او صاحب غیبت [ طولانی ] قبل از ظهور خویش است. پس آن گاه که آشکار گردد، کره زمین به نور او درخشش پیدا می کند و ترازو و سنجش عدل در همه جا برقرار خواهد شد. پس هیچ کس به کسی ستم نمی کند. او کسی است که زمین برای او جمع می شود [ یعنی راه ها کوتاه می شوند و طی الأرض است ]، و او سایه ندارد. او کسی است که منادی از سوی آسمان برای دعوت به او، فریاد می زند و آن را همه ی اهل زمین خواهند شنید که می گوید: آگاه باشید! همانا حجّت خدا در کنار خانه خدا [ کعبه ] ظهور کرد. از او اطاعت و پیروی کنید؛ همانا حقّ [ حقانیّت ] در اوست و با اوست [ او معیار حق است ]. او مظهر گفتار خداوند سبحان است که فرمود: « اگر ما بخواهیم از آسمان نشانه ی خود را فرو می فرستیم که در برابر او همه ی گردن کشان، خضوع و خشوع خواهند نمود. » (50)

رفع تقیه ی خوفی از نگاهی دیگر

در حکومت حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) همه ی احکام و عقاید به صورتی شفاف تبیین می گردد. شیعه و عقایدش برای همه افراد و برای همه ی مذاهب، روشن می شود. شیعیان ما قوّت و قدرتی وصف ناپذیر از کیان خویش دفاع می کنند. از این رو جایی برای پنهان نمودن و مخفی کاری باقی نمی ماند. با عنایت خداوند یاران آن بزرگوار هیچ خوفی به خود راه نمی دهند، بلکه ترس و وحشت در دل دشمنانشان جای می گیرد.
امام صادق (علیه السلام) فرمود: یَکُونُ شِیعَتُنَا فِی دَولَةِ القَائِمِ عَلَیهِ السَّلامُ سَنَامُ الأَرضِ وَ حُکَّامَهَا یُعطَی کُلُّ رَجُلٍ مِنهُم قُوَّةَ أَربَعِینَ رَجُلاً؛ (51) در حکومت حضرت مهدی و قائم آل محمد (علیه السلام) شیعیان ما سروران و زمام داران زمین و فرمان روایان آن هستند. به هر کدام از آنان، قدرت و نیروی چهل قهرمان داده می شود و نیز امام جعفر صادق (علیه السلام) فرمود:
إِنَّ اللهَ نَزَعَ الخَوفَ مِن قُلُوبِ شِیعَتِنَا وَ أَسکَنَهُ قُلُوبَ أَعدَائِنَا فَوَاحِدُهُم أَمضَی مِن سِنَانٍ وَ أَجرَی مِن لَیثٍ یَطعَنُ عَدُوَّهُ بِرُمحِهِ وَ یَضرِبُهُ بِسَیفِهِ وَ یَدُوسُهُ بِقَدَمِهِ؛ (52) همانا خداوند منّان، خوف و ترس را از دل و قلب شیعیان ما بر می کَنَد و آن را در قلب دشمنانشان جای می دهد. از این رو هر کدام از آنان بُرّنده تر از نیزه و شجاع تر از شیرند. دشمنان را با سر نیزه خویش زخم کاری می زنند و با شمشیر [ که مظهر قدرت و دلاوری است ] گردن می زنند و سپس پایمال می نمایند.

ادامه دارد...

پی‌نوشت‌ها:

1. ابوعلی سینا از مدینه ی فاضله به « مدینه عادله » تعبیر می کند و نسبت به سیاست اداره ی آن گفته است: و هی أن یکون أهلُ المدینظ متشارکین علی طلب السعادة العاجلة و الآجلة؛ مردم در مدینه ی فاضله، خواهان سعادت دنیا و آخرت یک دیگرند و در آن، همگی مشارکت می کنند (خطابه ی شفا، ص 62).
2. ملاصدرای شیرازی، مدینه ی فاضله را چنین ترسیم کرده است: همه ی شهرهای آن دارای امت واحدی هستند که برای رسیدن به خبر حقیقی و سعادت، یک دیگر را یاری می دهند.
ارکان مدینه ی فاضله از دیدگاه او چیزی جز قانون الهی، حاکم و حکومت و مردم و سعادت آنان نیست.
صدرالمتألّهین، خدامحوری، حضور گسترده ی شریعت، حضور ولایت، عدالت در جامعه و تعاون برای نیل به سعادت را از وجوه برجسته ی آن می داند. (مقاله ی ویژگی های مدینه ی فاضله از دیدگاه اسلام، مرتضی طالبی، قم، مرکز جهانی علوم اسلام، شماره 366، 1384 هـ. ش. )
3. نور، آیه 55.
4. قرطبی، الجامع الأحکام القرآن، ج 12، ص 300، ذیل آیه ی 55 سوره ی نور.
5. قصص، آیه 5.
6. نهج البلاغه، ترجمه ی فیض الاسلام، کلمات قصار، شماره 200.
7. الشیخ الطوسی، کتاب الغیبة، ص 184 و الحویزی، نورالثقلین، ج 4، ص 110.
8. لطف الله صافی گلپایگانی، منتخب الاثر فی الامام الثانی عشر، باب 25، ص 309، ح 4؛ در این کتاب 123 حدیث از منابع مختلف اسلامی به ویژه منابع اهل سنّت نقل شده است.
9. بحارالانوار، ج 53، ص 95، ح 111و مستدرک الوسائل، ج 5، ص 74، ب 22 با اختلاف اندک.
10. انبیاء، آیه 105.
11. انبیاء، آیه 105.
12. مجمع البیان، ج 4، ص 66.
13. سید محمد حسین فضل الله، من وحی القرآن، ج 15، ص 303.
14. بحارالانوار، ج 52، ص 316، ح 12، ب 27.
15. غیبت نعمانی، ص 315، ب 20، ح 10 و بحارالانوار، ج 52، ص 333، ح 63.
16. اربلی، کشف الغمة، ج 3، ص 267؛ قندوزی، ینابیع المودة، ص 449. (در نسخه ینابیع « بخٍ بخٍ » در ابتدای حدیث آمده است؛ یعنی خوشا به حال مردم طالقان. )
17. الحائری، الزام الناصب، ج 2، ص 116؛ سید بن طاووس، ملاحم و فتن، ص 145 و سید محمد کاظم قزوینی، امام مهدی (علیه السلام) از ولادت تا ظهور، ص 587 – 601.
18. بحارالانوار، ج 52، ص 368، ح 153 و غیبت نعمانی، ص 3، ب 20.
19. بحارالانوار، ج 52، ص 326، ح 42.
20. همان، ص 307، ح 82.
21. الاصول من الکافی، ج 1، ص 25.
22. شرح نهج البلاغه، فیض الاسلام، خطبه ی 172.
23. همان، خطبه ی 150.
24. نور، آیه 55.
25. توبه، آیه 33.
26. بحارالانوار، ج 51، ص 50، ح 22.
27. طبرسی، تفسیر مجمع البیان، ج 3، ص 24 و مسند احمد بن حنبل، ح 22697 و تفسیر صافی، ج 3، ص 445 (پنج جلدی).
28. سیوطی، تفسیر الدر المنثور، ج 4، ص 176 (هشت جلدی).
29. النور، آیه 55.
30. حکومت واقعی اسلام با حاکمیت و ولایت ائمه اهل بیت (علیهم السلام) تحقق خواهد بخشید همان طوری که فرمود: (الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَرَضِیتُ لَکُمُ الإِسْلاَمَ دِینًا) (مائده، آیه ی 3). حکومت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) مصداق واقعی آن خواهد بود.
31. مستدرک الوسائل، ج 18، ص 9، ح 21843.
32. قندوزی، ینابیع المودة، ص 423 و معجم احادیث المهدی (علیه السلام)، ج 5، ص 29.
33. ابومحمد حرّانی، تحف العقول، آدابه (علی علیه السلام) لأصحابه و هی أربعمائة، جمله 250، ص 118.
(زنبیل در حدیث شریف کنایه از همه ی دارایی ها و امکانات او اعمّ از لباس، خوراکی، دارو و زینت آلات و... می باشد.
34. عقد الدرر، باب 7، ص 159 و معجم احادیث الامام المهدی (علیه السلام)، ج 1، ص 532.
35. توبه، آیه 33.
36. قصص، آیه 5.
37. سعدی، شیرازی، گلستان:
38. ناصر مکارم شیرازی، القواعد الفقهیه، ج 1، ص 460.
39. بحارالانوار، ج 2، ص 64 و طبری، بشارة المصطفی لشیعة المرتضی، ص 257.
40. الاصول من الکافی، ج 2، ص 219، حدیث 12.
41. همان، ص 220، حدیث 14.
42. همان، حدیث 18.
43. همان، حدیث 16.
44. من لا یحضره الفقیه، ج1، ص 382؛ الفروع من الکافی، ج 3، ص 380 (جمله ی « فی الصف الاوّل » در سند دوم دیده نمی شود) و وسائل الشیعه، ج 8، ص 299.
45. سید محمد صادق روحانی، فقه الصادق، ج 11، ص 421.
46. آل عمران، آیه 103.
47. أنفال، آیه 46.
48. نهج البلاغه، خطبه 3.
49. غایة المرام و حجة الخصام، ج 7، ص 90، ح 33.
50. شعراء، آیه 4.
51. بحارالانوار، ج 52، ص 372 و معجم احادیث الامام المهدی، ج 4، ص 6.
52. بحارالانوار،ج 52، ص 336 و معجم احادیث الامام المهدی، ج 3، ص 284.

منبع مقاله :
زمانی، احمد؛ (1393)، اندیشه انتظار (شناخت امام عصر(عج) و چگونگی حکومت جهانی صالحان)، قم: بوستان کتاب، چاپ پنجم

نظرات  (۱)

سلام
تشکر از شما به خاطر ارسال مطلبتان به سایت "حرف تو"
" حکومت جهانی قائم آل محمد (عج) (1) "
با آدرس: http://harfeto.ir/?q=node/40670
در این سایت انتشار یافت.
چشم به راه مطالب خوب شما هستیم.
هدیه سایت "حرف تو" به شما:
"حضرت رسول (صلّی‌الله‌علیه‌وآله): فاطمه (سلام‌الله‌علیها) تار موی من است و هر که به تاری از موهای من آزار برساند مرا آزار رسانده و هر که مرا آزار رساند خدا را آزار رسانده است و هر که به خدا آزار برساند، خداوند به اندازه آسمان‌ها و زمین او را لعنت خواهد کرد."
یا علی

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی