یا اباصالح المهدی

یا اباصالح المهدی

شرایط سخت دینداری در عصر غیبت

چهارشنبه, ۸ مرداد ۱۳۹۳، ۱۲:۵۰ ب.ظ
پیغمبر اکرم صلّى اللَّه علیه و آله روزى در جمعی از اصحاب، دو بار فرمود: خداوندا! برادران مرا به من بنمایان.

اصحاب عرض کردند: یا رسول اللَّه! مگر ما برادران شما نیستیم؟

حضرت فرمود: نه! شما اصحاب من می‌باشید، برادران من مردمى در آخرالزمان هستند که به من ایمان مى‏آورند، با این‏که مرا ندیده‏اند. خداوند آن‌ها را با نام و نام پدرانشان، پیش از آنکه از صلب پدران و رحم مادرانشان بیرون بیایند، به من شناسانده است. ثابت ماندن یکى از آن‌ها بر دین خود، از صاف کردن درخت خاردار (قتاد) با دست در شب ظلمانى، دشوارتر است. و یا مانند کسى است که پاره‏اى از آتش چوب درخت (غضا) را در دست نگاه دارد. آن‌ها چراغ هاى شب تار می‌باشند، پروردگار آنان را از هر فتنه تیره و تارى نجات می‌دهد.[1]

در این قسمت، چند موردی که در روایات به عنوان عواملی موثر در سخت شدن دین داری در آخرالزمان، مفاد و زمینه‌های امتحان را فراهم می‌کند، بر می‌شماریم.

سخت شدن قلب

خداوند در قرآن می‌فرماید:

وَ لا یَکُونُوا کَالَّذینَ أُوتُوا الْکِتابَ مِنْ قَبْلُ فَطالَ عَلَیْهِمُ الْأَمَدُ فَقَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَ کَثیرٌ مِنْهُمْ فاسِقُون[2]‏

و مانند کسانى نباشند که از پیش به آن‌ها کتاب داده شد و [عمر و] انتظار بر آنان به درازا کشید، و دل‌هایشان سخت گردید و بسیارى از آن‌ها فاسق بودند.

بر اساس برخی روایات این آیه خطاب به شیعیانی است که در زمان غیبت حضرت مهدی (علیه السلام) به سر می‌برند، پس به ایشان هشدار می‌دهد که مانند امم گذشته نباشید که به ایشان کتاب آسمانی داده شد و چون میان آن‌ها و پیامبران فاصله افتاد و عمر‌های طولانی کردند و تنعم و راحتی یافتند و به آرزوهای دراز گرفتار شدند دچار غفلت شدند. همان غفلتی که نتیجه آن قساوت دل است و همان قساوت قلبی که ثمره‌اش فسق و گناه است. شیعیان هم آن گونه نباشند که چون زمان غیبت حضرت مهدی (علیه السلام) طولانی شد، به غفلت گرفتار شوند و دل‌هاشان سخت شود و در وجود حضرت مهدی (علیه السلام) تردید کنند و یا این که به فسق وگناه افتند.[3]

امام حسن عسکری (علیه السلام) در مورد غیبت فرزندش می‌فرماید: بر اثر طولانى بودن مدت غیبتش، دلها قساوت می‌گیرد و جز افرادى که خداوند مهر ایمان بر دلشان زده و با امداد غیبى مۆید داشته است کسى در راه اعتقاد به وى ثابت نمی‌ماند.[4]

بر اساس روایات آن کس که اندوه شیعیان خود را برطرف می‌کند، پس از فشار شدید و بلاى طولانى و بی‌تابى و ترس از دشمن خواهد آمد و شیعیانی که در این مدت با تحمل رنج‌ها و تکذیب بی‌دینان بر عقیده خویش ثابت بمانند مانند کسانی هستند که با شمشیر در رکاب رسول خدا جهاد کردند.

ترس از جان و مشکلات اقتصادی

خداوند در قرآن می‌فرماید:

وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْ‏ءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرِینَ[5]

شما را امتحان می‏کنیم به چیزى از ترس و گرسنگى و کاستن مال و خطر جانى و ثمرات زندگى، و مژده بده به آن‌ها که ثابت قدم هستند.

از امام جعفر صادق (علیه السلام) روایت شده است که فرمود:

قبل از آمدن قائم، علاماتى براى امتحان مۆمنین خواهد بود. عرض کردم: آن‌ها چیست؟ فرمود: این امتحان که خدا می‌فرماید: به چیزى از ترس؛ یعنی ترس (از دشمن)، گرسنگى (که بالا رفتن قیمتها است)، کاستن مال (که مشکلات سیستم‌های اقتصادی است)، خطر جانى (که مرگ شایع و زیاد است). و نقص ثمرات زندگى (که نیامدن باران است). پس در آن موقع به آن‌ها که در عقیده به ما ثابت می‏مانند، مژده بده. آنگاه فرمود: این تأویل آیه است، و هیچ کس جز آن‌ها که راسخ در علم هستند، تأویل قرآن را نمی‌داند.[6]

سختی تشخیص حق از باطل

امام صادق (علیه السلام) در تبیین موقعیتی که شیعه در عصر غیبت در آن قرار می‌گیرد می‌فرماید: چگونه خواهید بود هنگامى که نه امامى دارید که شما را هدایت کند و نه علمى که بعضى از مردم را از بعضى دیگر جدا سازد؟ در آن موقع از هم تمیز داده مى‏شوید و امتحان مى‏دهید و غربال خواهید شد.[7]

بنابراین مومنان در دوره سرگردانی و حیرت، چاره‌ای جز تمسک به قرآن و نصوص و اسناد رسیده از پیامبر(صلی الله علیه و آله) و اهل بیت (علیهم السلام) را ندارند. پیامبر (صلی الله علیه و آله) به امیرالمومنین (علیه السلام) می‌فرماید:

یا علی! عجیب‌ترین ایمان و قوی‌ترین یقین از آن قومی ‌در آخرالزمان است که پیامبر خدا را درک نکرده اند و امامشان هم غایب است و به سیاهی (نوشته شده) بر سپیدی (کاغذ) ایمان می‌آورند.[8]

همچنین به سبب پیچیدگی تشخیص حق از باطل و درهم‌آمیختگی آن دو، زمینه انحراف از دین به تمامی ‌فراهم است، امام باقر (علیه السلام) می‌فرماید:

اى شیعه آل محمّد! حتما باید پاک شوید همچون سرمه که در چشم پاک مى‏شود که آدمى داخل شدن سرمه را به چشمش می‌فهمد ولى نمی‌فهمد کى از چشم او بیرون می‌رود و این چنین خواهد شد که مردى شب را به صبح می‌رساند در حالى که بر جادّه امامت ما است و روز را به شب می‌رساند در حالى که از راه راست خارج شده است و صبح را شب می‌کند در حالى که بر جادّه امر ما است و شب را صبح می‌کند در حالى که از راه خارج شده است.[9]

یا علی! عجیب‌ترین ایمان و قوی‌ترین یقین از آن قومی ‌در آخرالزمان است که پیامبر خدا را درک نکرده اند و امامشان هم غایب است و به سیاهی (نوشته شده) بر سپیدی (کاغذ) ایمان می‌آورند.

بی‌حرمتی به شیعیان

آن چه مسلم است این است که شیعه از بدو وجود و شکل‌گیری، همواره در شرایط سختی به سر برده و از طرف سایرین مورد تهدید و اهانت قرار گرفته‌اند. ضمن این که در شرایط جهان امروزی هم نمی‌توان منکر شد که شیعیان هیچ پناهی به غیر از اعتقادات راسخ خویش ندارند و نه تنها در جوامع بشری از مقبولیت فراگیر برخوردار نیستند، بلکه عکس این مورد صادق است، حضرت علی (علیه السلام) فرمودند:

[روزى بیاید] که شیعیان مانند بز باشند که شیر نداند دست روى کدام یک از آن‌ها بگذارد! یعنى عزت آن‌ها از دست رفته و کسى احترامى براى آن‌ها قائل نیست، و کسى را ندارند که در کارهاى خود به وى پناه برند.[10]

اختلاف شیعیان

در زمینه اختلاف شیعیان در آخرالزمان از امام حسن مجتبى (علیه‏السّلام) روایت شده که فرمود: این امر که مردم انتظار آن را می‌کشند پدید نمی‌آید مگر بعد از آنکه بعضى از شما از بعضى دیگر بیزارى جویند و بعضى آب دهان به صورت دیگران بیاندازند، و یک دیگر را لعنت کنند و بعضى از شما بعضى دیگر را دروغگو بنامند.[11]

بنابراین از ویژگی‌های دیگر دوران غیبت حضرت مهدی (علیه السلام) اختلاف و چنددستگی شیعیان است که شرایط را برای دین داری و تشخیص راه حق از باطل مشکل‌تر می‌کند.

همچنین بر اساس روایات آن کس که اندوه شیعیان خود را برطرف می‌کند، پس از فشار شدید و بلاى طولانى و بی‌تابى و ترس از دشمن خواهد آمد و شیعیانی که در این مدت با تحمل رنج‌ها و تکذیب بی‌دینان بر عقیده خویش ثابت بمانند مانند کسانی هستند که با شمشیر در رکاب رسول خدا جهاد کردند.

 

[1] . مجلسی، بحار الانوار، ج52، ص123و124.

[2] .سوره حدید،آیه 16

[3] .ر.ک: مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، چاپ اول: تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1374 ش، ج23، ص340و341.

[4] . صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ج2، ص 524، ح4.

[5] .سوره بقره،آیه 155.

[6] . حویزی، تفسیر نور الثقلین، ج1،ص142و143.

[7] . صدوق، کمال الدین وتمام النعمه، ج2،ص 348، ح36.

[8] . صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ج1، ص 288، ح 8.

[9] . نعمانی، کتاب الغیبه، ص 206و 207، ح12.

[10] . همان، ص192، ح1.

[11] . نعمانی، کتاب الغیبه، ص 206، ح 10

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی