انتظار در تفکر شیعه
جمعه, ۱۵ فروردين ۱۳۹۳، ۱۰:۲۱ ق.ظ
انتظار در تفکر شیعه
نویسنده: ابراهیم شفیعی سروستانی
عظمت وجودی و ابعاد مختلف شخصیت حضرت صاحب الامر(علیه السلام) باعث شده
است که در طول هزار و اندی سال که از غیبت کبری می گذرد، هر گروه از مردم
بسته به گرایش های خاص اعتقادی، اجتماعی و فرهنگی که داشته اند، از دیدگاهی
خاص به تحلیل شخصیت و تعیین جایگاه آن حضرت در عالم هستی بپردازند و
هرگروه تنها درک و تصور خود از این موضوع را تصور درست و مطابق با واقع از
شخصیت آن یگانه هستی تلقّی کنند.
در این میان جمعی از اصحاب سیر و سلوک و رهروان طریق عرفان و معنا با طرح موضوع خلیفه الله و انسان کامل و پرداختن به نقش حجت الهی در عالم هستی، تنها به جنبه فرا طبیعی آن وجود مقدس توجه کرده و از سایرجنبه ها غفلت ورزیدند.
گروهی دیگر از اصحاب شریعت توجه خود را تنها معطوف به جنبه طبیعی آن وجود مقدس ساخته و ضمن طرح کردن نقشی که آن حضرت به عنوان امام و پیشوای مردم به عهده دارند هیچ گونه مسؤولیتی را در زمان غیبت متوجه مردم ندیدند و تنها تکلیف مردم را این دانستند که برای فرج آن حضرت دعا کنند تا خود بیایند و امور مردم را اصلاح کنند.
عده ای هم ضمن توجّه به جنبه فرا طبیعی و طبیعی وجود مقدس حضرت حجّت (علیه السلام) تمام همّ و غم خود را متوجّه ملاقات با آن حضرت ساخته و تنها وظیفه خود را این دانستند که با توسل به آن حضرت به شرف ملاقات با آن ذات اقدس نائل شوند.
اما در این میان گروهی با در نظر گرفتن هم ابعادی که بدان ها اشاره شد، به طرح معنای درست انتظار پرداخته و درصدد تعیین وظیفه و نقش مردم در دوران غیبت برآمدند. در این دیدگاه، هم مسئله خلافت الهی انسان کامل مطرح است، هم به جایگاه و نقش مردم در قبال آن حضرت توجّه شده است و هم وظیفه ای که مردم در دعا برای حفظ آن وجود مقدّس و تعجیل در ظهورش دارند از نظر دور داشته نشده است.
به بیان دیگر انتظار یا امید به آینده همزاد انسان است و اگر امید به آینده را از او بگیرند، سرنوشتی جز سکون، رکود، مرگ و تباهی نخواهد داشت، از همین روست که در کلام نورانی پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و اله) آمده است:
الامَلُ رَحمَهٌ لِاُمَّتِی وَ لَولا الاَمَلُ ما ارضَعَت والِدَهٌ وَلَدَها وَ لا غَرَسَ غارسٌ شَجَراً. (2).
امید برای امت من مایه رحمت است و اگر امید نبود هیچ مادری فرزندش را شیر نمی داد و هیچ باغبانی درختی نمی کاشت.
همچنین حکایت شده است که:
روزی عیسی (علیه السلام) نشسته بود و پیرمردی با بیل زمینی را شیار می کرد، عیسی فرمود: بار خدایا! امید(آرزو) را از او بگیر. آن پیر دردم، بیل را به کناری انداخت و دراز کشید. ساعتی گذشت و عیسی گفت: بارخدایا! امید را به او بازگردان، بی درنگ آن پیر برخاست وشروع به کار کرد. (3)
امید به آینده و انتظار تحقق فردای بهتر، خود ریشه در یک ویژگی فطری دارد و آن کمال جویی انسان است. انسان همواره طالب رسیدن به مراتب بالاتر و دست یافتن به قله های پیشرفت و ترقی است و این در همه انسان ها با تفاوت هایی در سطح کمال مورد نظر و تلاش و جدیتی که برای رسیدن به کمال مطلوب صورت می گیرد، وجود دارد.
در هر حال، انتظار و چشم به راه بودن شعله ای است در وجود انسان که هرچه فروزان تر و پرفروغ تر باشد تحرک و پویایی او بیشتر خواهد بود و برعکس هر چه این شعله به سردی و خاموشی بگراید، تلاش و فعالیت انسان نیز کاستی می پذیرد تا آنجا که او تبدیل به موجودی سرد، بی روح، بی نشاط، گوشه گیر و بی تحرک می شود و این همان حالتی است که در روانشناسی به «افسردگی» تعبیر می کنند.
به نظر می رسد امید به آینده و انتظار فرج به دو معنا در آموزه های دین اسلام به کار رفته است:
1. انتظار به معنای عام؛ در این معنا مکتب اسلام تلاش کرده است که از یک سو با فضیلت بخشیدن به «انتظار گشایش» و امید به آینده و از سوی دیگر با نکوهش یاس، ناامیدی، دلسردی و دلمردگی، روحیه تلاش و تکاپوی سازنه را در افراد جامعه اسلامی زنده نگه دارد و از ایجاد حالت یاس و ناامیدی در زندگی شخصی مسلمانان جلوگیری کند.
اهتمام اسلام به این معنای عام از انتظار و امید به آینده تا بدان حد بوده که از یک سو امید به فرا رسیدن گشایش از سوی خداوند در زمره برترین اعمال برشمرده شده و از سوی دیگر یاس و ناامیدی از رحمت خداوند از جمله گناهان کبیره به شمار آمده است. (4)
قرآن کریم ناامیدی از رحمت خدا را از ویژگی های کافران برشمرده و از زبان حضرت یعقوب (علیه السلام)، چنین نقل می کند:
یا بَنِیَّ اذهَبُوا فتَحَسَّسُوا مِن یُوسُفَ و اخیهِ و لا تَیاَسُوا مِن رَوحِ اللهِ اِنَّهُ لا یَیاَسُ مِن رَوحِ اللهِ اِلَّا القَومُ الکافرِونَ. (5).
پسرانم! بروید و از یوسف و برادراش جست و جو کنید و از رحمت خدا مایوس نشوید، که تنها گروه کافران از رحمت خدا مایوس می شوند.
شاید بتوان گفت بسیاری از روایاتی که در آن ها به فضیلت «انتظار فرج» به طور کلی و بدون ذکر متعلق به فرج اشاره شده، به اصل تقویت روحیه امید به آینده و مقابله با حالت ناامیدی و بدبینی نسبت به آینده نظر داشته اند، که از آن جمله می توان به این روایات اشاره کرد:
1- از رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و اله) نقل شده است که:
مَن رَضِیَ عَنِ اللهِ بِالقَلیلِ مِنَ الرِّزقِ رَضِیَ اللهُ عَنهُ بِالقَلیلِ مِنَ العَمَلِ وَانتِظارُ الفَرَجَ عِبادَهٌ. (6).
هر کس نسبت به رزق کمی که خداوند به او داده خشنود باشد، خداوند نیز نسبت به عمل کمی که او انجام می دهد خشنود می گردد و انتظار گشایش عبادت است.
2-همچنین از آن حضرت روایت شده است که:
افضَلُ العِبادهِ انتِظارُ الفَرَجِ. (7)
برترین عبادت ها انتظار فرج است.
3- و باز می فرمایند:
افضَلُ جِهادِ اُمَّتی انتِظارُ الفَرَجِ. (8)
برترین جهاد امت من انتظار فرج است.
4- امام علی علی السلام در بخشی از روایت مفصلی که در آن به چهار صد مورد از اموری که برای صلاح دین ودنیای مؤمن شایسته است، اشاره می کند؛ پس از توصیه به طلب رزق در بین طلوع فجر و شمس می فرمایند:
اِنتَظِرُوا الفَرَجِ وَ لا یَیاَسُوا مِن رَوحِ اللهِ فَاِنَّ اَحَبَّ الَاعمَالِ اِلیَ اللهِ عِرَّ وَجلَّ، انتِظارُ الفَرَجِ. (9)
منتظر فرج باشید و از رحمت خداوند ناامید نشوید. بدرستی که خوشایندترین اعمال نزد خداوند، صاحب عزّت و جلال، انتظار فرج است.
5- آن حضرت در بخش دیگری از روایت یادشده پس از اشاره به این مطلب که ناشکیبایی دزر هنگام بروز ناگواری ها موجب از بین رفتن اجر انسان می شود، می فرمایند:
افضَلُ الاعمالِ المَرءِ انتِظارُ فَرَج اللهِ عَزَّ وَ جلَّ. (10).
برترین کارهای انسان، انتظار گشایش از سوی خداست.
6- امام صادق علیه السلام نیز در ضمن سفارش های خود به ابوحنیفه می فرمایند:
وَ افضَلُ الاعمالِ انتِظارُ الفَرَجِ مِنَ اللهِ. (11)
برترین کارها انتظار گشایش از خداست.
2. انتظار به معنای خاص: در این معنا، انتظار گشایش و امید به اینده از حالت امری محدود، سطحی و فردی خارج شده و تبدیل به امری گسترده، عمیق و اجتماعی می گردد.
در توضیح این مطلب باید گفت تعالیم ادیان الهی و به ویژه دین مبین اسلام، دقیقاً بر گرایش های درونی انسان ها تکیه دارد و اهداف و برنامه های آن ها بر اساس همین گرایش های درونی و ویژگی های فطری سامان یافته است و در این میان نقش دین تنها جهت دهی، توسعه و تعمیق این گرایش ها است.
در موضوع مورد بحث نیز دین مبین اسلام با توجه به اینکه امید به آینده و انتظار یک گرایش فطری و جوهره زندگی انسان ها است تلاش نموده که این گرایش از یک سو توسعه و از دیگر سو تعمیق بخشد.
به این بیان که دین اسلام به همه انسان ها می گوید: اولاً، شما فقط منتظر بهبود وضع زندگی خود و اطرافیانتان نباشید و تنها سعادت نزدیکان خود را طلب نکنید، بلکه این انتظار را نسبت به همه افراد جامعه گسترش دهید و چشم انتظار روزی باشید که رفاه، سعادت، عدالت و معنویت نه تنها در شهر و دیار شما بلکه در همه جهان گسترده شود.
ثانیاً، انتظار شما نیابد تنها متوجه امور ظاهری، سطحی و محدود زندگی گردد. شما باید انتظارتان را تعمیق بخشید و چشم به راه آینده ای باشید که حقیقت مطلق، عدالت مطلق و معنویت مطلق در جهان حاکم شود.
در این معنا، انتظار تنها به ظهور مردی تعلق می گیرد که اگر بیاید نهایت خوبی ها برای همه انسان ها در سراسر جهان فراهم خواهد شد. این انتظار به همان اندازه فضیلت و برتری دارد که تحقیق متعلق به آن.
به هنگام بررسی فضیلت انتظار و برخی از روایت هایی که انتظار به معنای خاص را مورد توجه قرار داده اند اشاره می کنیم.
در این میان جمعی از اصحاب سیر و سلوک و رهروان طریق عرفان و معنا با طرح موضوع خلیفه الله و انسان کامل و پرداختن به نقش حجت الهی در عالم هستی، تنها به جنبه فرا طبیعی آن وجود مقدس توجه کرده و از سایرجنبه ها غفلت ورزیدند.
گروهی دیگر از اصحاب شریعت توجه خود را تنها معطوف به جنبه طبیعی آن وجود مقدس ساخته و ضمن طرح کردن نقشی که آن حضرت به عنوان امام و پیشوای مردم به عهده دارند هیچ گونه مسؤولیتی را در زمان غیبت متوجه مردم ندیدند و تنها تکلیف مردم را این دانستند که برای فرج آن حضرت دعا کنند تا خود بیایند و امور مردم را اصلاح کنند.
عده ای هم ضمن توجّه به جنبه فرا طبیعی و طبیعی وجود مقدس حضرت حجّت (علیه السلام) تمام همّ و غم خود را متوجّه ملاقات با آن حضرت ساخته و تنها وظیفه خود را این دانستند که با توسل به آن حضرت به شرف ملاقات با آن ذات اقدس نائل شوند.
اما در این میان گروهی با در نظر گرفتن هم ابعادی که بدان ها اشاره شد، به طرح معنای درست انتظار پرداخته و درصدد تعیین وظیفه و نقش مردم در دوران غیبت برآمدند. در این دیدگاه، هم مسئله خلافت الهی انسان کامل مطرح است، هم به جایگاه و نقش مردم در قبال آن حضرت توجّه شده است و هم وظیفه ای که مردم در دعا برای حفظ آن وجود مقدّس و تعجیل در ظهورش دارند از نظر دور داشته نشده است.
مفهوم انتظار
«انتظار»، یعنی «چشم داشتن» و «چشم به راه بودن» (1). چشمداشت یک تحول، چشمداشت یک رویداد خوب، چشمداشت یک گشایش، ... یا چشم به راه یک آینده مطلوب، چشم به راه یک عزیز سفر کرده، چشم به راه یک دستگیر، چشم به راه یک منجی و ... به این معنا، انتظار مفهومی است که با نهاد همه انسان ها عجین شده است و می توان گفت که همه انسان ها به نوعی منتظرند.به بیان دیگر انتظار یا امید به آینده همزاد انسان است و اگر امید به آینده را از او بگیرند، سرنوشتی جز سکون، رکود، مرگ و تباهی نخواهد داشت، از همین روست که در کلام نورانی پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و اله) آمده است:
الامَلُ رَحمَهٌ لِاُمَّتِی وَ لَولا الاَمَلُ ما ارضَعَت والِدَهٌ وَلَدَها وَ لا غَرَسَ غارسٌ شَجَراً. (2).
امید برای امت من مایه رحمت است و اگر امید نبود هیچ مادری فرزندش را شیر نمی داد و هیچ باغبانی درختی نمی کاشت.
همچنین حکایت شده است که:
روزی عیسی (علیه السلام) نشسته بود و پیرمردی با بیل زمینی را شیار می کرد، عیسی فرمود: بار خدایا! امید(آرزو) را از او بگیر. آن پیر دردم، بیل را به کناری انداخت و دراز کشید. ساعتی گذشت و عیسی گفت: بارخدایا! امید را به او بازگردان، بی درنگ آن پیر برخاست وشروع به کار کرد. (3)
امید به آینده و انتظار تحقق فردای بهتر، خود ریشه در یک ویژگی فطری دارد و آن کمال جویی انسان است. انسان همواره طالب رسیدن به مراتب بالاتر و دست یافتن به قله های پیشرفت و ترقی است و این در همه انسان ها با تفاوت هایی در سطح کمال مورد نظر و تلاش و جدیتی که برای رسیدن به کمال مطلوب صورت می گیرد، وجود دارد.
در هر حال، انتظار و چشم به راه بودن شعله ای است در وجود انسان که هرچه فروزان تر و پرفروغ تر باشد تحرک و پویایی او بیشتر خواهد بود و برعکس هر چه این شعله به سردی و خاموشی بگراید، تلاش و فعالیت انسان نیز کاستی می پذیرد تا آنجا که او تبدیل به موجودی سرد، بی روح، بی نشاط، گوشه گیر و بی تحرک می شود و این همان حالتی است که در روانشناسی به «افسردگی» تعبیر می کنند.
به نظر می رسد امید به آینده و انتظار فرج به دو معنا در آموزه های دین اسلام به کار رفته است:
1. انتظار به معنای عام؛ در این معنا مکتب اسلام تلاش کرده است که از یک سو با فضیلت بخشیدن به «انتظار گشایش» و امید به آینده و از سوی دیگر با نکوهش یاس، ناامیدی، دلسردی و دلمردگی، روحیه تلاش و تکاپوی سازنه را در افراد جامعه اسلامی زنده نگه دارد و از ایجاد حالت یاس و ناامیدی در زندگی شخصی مسلمانان جلوگیری کند.
اهتمام اسلام به این معنای عام از انتظار و امید به آینده تا بدان حد بوده که از یک سو امید به فرا رسیدن گشایش از سوی خداوند در زمره برترین اعمال برشمرده شده و از سوی دیگر یاس و ناامیدی از رحمت خداوند از جمله گناهان کبیره به شمار آمده است. (4)
قرآن کریم ناامیدی از رحمت خدا را از ویژگی های کافران برشمرده و از زبان حضرت یعقوب (علیه السلام)، چنین نقل می کند:
یا بَنِیَّ اذهَبُوا فتَحَسَّسُوا مِن یُوسُفَ و اخیهِ و لا تَیاَسُوا مِن رَوحِ اللهِ اِنَّهُ لا یَیاَسُ مِن رَوحِ اللهِ اِلَّا القَومُ الکافرِونَ. (5).
پسرانم! بروید و از یوسف و برادراش جست و جو کنید و از رحمت خدا مایوس نشوید، که تنها گروه کافران از رحمت خدا مایوس می شوند.
شاید بتوان گفت بسیاری از روایاتی که در آن ها به فضیلت «انتظار فرج» به طور کلی و بدون ذکر متعلق به فرج اشاره شده، به اصل تقویت روحیه امید به آینده و مقابله با حالت ناامیدی و بدبینی نسبت به آینده نظر داشته اند، که از آن جمله می توان به این روایات اشاره کرد:
1- از رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و اله) نقل شده است که:
مَن رَضِیَ عَنِ اللهِ بِالقَلیلِ مِنَ الرِّزقِ رَضِیَ اللهُ عَنهُ بِالقَلیلِ مِنَ العَمَلِ وَانتِظارُ الفَرَجَ عِبادَهٌ. (6).
هر کس نسبت به رزق کمی که خداوند به او داده خشنود باشد، خداوند نیز نسبت به عمل کمی که او انجام می دهد خشنود می گردد و انتظار گشایش عبادت است.
2-همچنین از آن حضرت روایت شده است که:
افضَلُ العِبادهِ انتِظارُ الفَرَجِ. (7)
برترین عبادت ها انتظار فرج است.
3- و باز می فرمایند:
افضَلُ جِهادِ اُمَّتی انتِظارُ الفَرَجِ. (8)
برترین جهاد امت من انتظار فرج است.
4- امام علی علی السلام در بخشی از روایت مفصلی که در آن به چهار صد مورد از اموری که برای صلاح دین ودنیای مؤمن شایسته است، اشاره می کند؛ پس از توصیه به طلب رزق در بین طلوع فجر و شمس می فرمایند:
اِنتَظِرُوا الفَرَجِ وَ لا یَیاَسُوا مِن رَوحِ اللهِ فَاِنَّ اَحَبَّ الَاعمَالِ اِلیَ اللهِ عِرَّ وَجلَّ، انتِظارُ الفَرَجِ. (9)
منتظر فرج باشید و از رحمت خداوند ناامید نشوید. بدرستی که خوشایندترین اعمال نزد خداوند، صاحب عزّت و جلال، انتظار فرج است.
5- آن حضرت در بخش دیگری از روایت یادشده پس از اشاره به این مطلب که ناشکیبایی دزر هنگام بروز ناگواری ها موجب از بین رفتن اجر انسان می شود، می فرمایند:
افضَلُ الاعمالِ المَرءِ انتِظارُ فَرَج اللهِ عَزَّ وَ جلَّ. (10).
برترین کارهای انسان، انتظار گشایش از سوی خداست.
6- امام صادق علیه السلام نیز در ضمن سفارش های خود به ابوحنیفه می فرمایند:
وَ افضَلُ الاعمالِ انتِظارُ الفَرَجِ مِنَ اللهِ. (11)
برترین کارها انتظار گشایش از خداست.
2. انتظار به معنای خاص: در این معنا، انتظار گشایش و امید به اینده از حالت امری محدود، سطحی و فردی خارج شده و تبدیل به امری گسترده، عمیق و اجتماعی می گردد.
در توضیح این مطلب باید گفت تعالیم ادیان الهی و به ویژه دین مبین اسلام، دقیقاً بر گرایش های درونی انسان ها تکیه دارد و اهداف و برنامه های آن ها بر اساس همین گرایش های درونی و ویژگی های فطری سامان یافته است و در این میان نقش دین تنها جهت دهی، توسعه و تعمیق این گرایش ها است.
در موضوع مورد بحث نیز دین مبین اسلام با توجه به اینکه امید به آینده و انتظار یک گرایش فطری و جوهره زندگی انسان ها است تلاش نموده که این گرایش از یک سو توسعه و از دیگر سو تعمیق بخشد.
به این بیان که دین اسلام به همه انسان ها می گوید: اولاً، شما فقط منتظر بهبود وضع زندگی خود و اطرافیانتان نباشید و تنها سعادت نزدیکان خود را طلب نکنید، بلکه این انتظار را نسبت به همه افراد جامعه گسترش دهید و چشم انتظار روزی باشید که رفاه، سعادت، عدالت و معنویت نه تنها در شهر و دیار شما بلکه در همه جهان گسترده شود.
ثانیاً، انتظار شما نیابد تنها متوجه امور ظاهری، سطحی و محدود زندگی گردد. شما باید انتظارتان را تعمیق بخشید و چشم به راه آینده ای باشید که حقیقت مطلق، عدالت مطلق و معنویت مطلق در جهان حاکم شود.
در این معنا، انتظار تنها به ظهور مردی تعلق می گیرد که اگر بیاید نهایت خوبی ها برای همه انسان ها در سراسر جهان فراهم خواهد شد. این انتظار به همان اندازه فضیلت و برتری دارد که تحقیق متعلق به آن.
به هنگام بررسی فضیلت انتظار و برخی از روایت هایی که انتظار به معنای خاص را مورد توجه قرار داده اند اشاره می کنیم.
پی نوشت ها :
1. ر.ک علی اکبر دهخدا، لغتنامه، ذیل کلمه «انتظار»؛ محمد معین، فرهنگ فارسی، ذیل کلمه «انتظار».
2. محمدباقر المجلسی، بحارالانوار، ج 77، ص 173، ح 8.
3. تنبیه الخواطر، ج 1، ص 272. به نقل از: محمد محمدی ری شهری، میزان الحکمه، ترجمه حمیدرضا شیخی، ج 1، ص 184، ح 675.
4. ر.ک: عبدالحسین دستغیب، گناهان کبیره، ص 91-68.
5. سوره یوسف (12) آیه 87.
6. محمد باقر مجلسی، همان، ج 52، ص 122، ح 3.
7. همان، ج 2، ص 287، ح 2.
8. ابومحمد الحسن بن علی بن الحسین بن شعبه الحرّانی، تحف العقول عن آل الرسول، ص 37.
9. محمدباقرالمجلسی، بحارالانوار، ج 52، ص 123، ح7.
10. همان، ص 99.
11. همان، ج 75، ص 208، ح 77.
۹۳/۰۱/۱۵
شهادت حضرت زهرا تسلیت باد...
با چند کلمه حرف راست منتظر شما و نظراتتون هستیم...
نظرات زیبای شما باعث دلگرمیست...
یا زهرا
اللهم عجل لولیک الفرج
التماس دعا