دلایل غیبت حضرت مهدی
دلایل غیبت حضرت مهدی
از جمله این دلایل به شرح زیر است :
حفظ جان امام
بررسی تاریخ زندگانی و فعالیت اهل
بیت نشان میدهد که هریک از ایشان نقشی در صیانت از دین الهی و هدایت امت
اسلام، به صراط مستقیم داشته اند. اما در میان ایشان تنها کسی که وظیفه
ریشهکن کردن ظلم و جور و برقراری عدالت در سرتاسر گیتی را برعهده دارد،
امام دوازدهم مهدی موعود است. این مطلب که او جهان را از ظلم و جور نجات
خواهد داد بارها توسط پیامبر اکرم و اهل بیت(ع) بشارت داده شده، به طوری
که دوستان و دشمنان، همگی از آن اطلاع دارند. اگر چنین فردی با چنین
خصوصیاتی مدتها قبل از فرا رسیدن موعد، در میان مردم دیده و شناخته میشد،
قطعا زورمندان و ظالمان جهان از وجود او که داعیه برچیدن تمام حکومتها
رادارد، احساس خطر میکردند و به هر طریق ممکن او را از سر راه
برمیداشتند.
شیخ طوسی بعد از بیان روایاتی چند درباره فلسفه غیبت مینویسد :
«آن چه از اخبار درباره حکمت و فلسفه غیبت آمده است، مانند امتحان شیعه و
غیره، حکمت و فلسفه غیبت نیست، بلکه به عنوان اثر و نتیجه غیبت برای شیعیان
است، سبب و فلسفه غیبت همان ترس از شهادت اماممهدی به وسیله دشمنان است»
(1)
آزمون الهی
یکی از علتهای غیبت، آزمایش مردم است.
انسان از دوره بلوغ تا مرگ، همیشه درحال امتحان است.براساس نگرش ایمانی،
مصائب و مشکلات، خوشیها و شادمانیها، امتحان است، ولی برمبنای روایات،
امتحان در زمان غیبت حضرت مهدی از شدیدترین امتحانات است.
در کتاب «غیبت» شیخ طوسی، از حضرت صادق (ع) روایت شده است که فرمود:
« به خدا قسم شما شیعیان همچون شیشه شکسته میشوید و شیشه را بعد از شکستن
میتوان ذوب کرد و به صورت نخست برگرداند. به خدا قسم شما مانند سفال
شکسته میشوید و سفال بعد از شکسته شدن دیگر به صورت اول برنمیگردد. به
خدا قسم شما امتحان میشوید و غربال خواهید شد تا بندگان در غربال مانده و
غیرنیکان بیرون بریزند چنانکه دانه تلخ از میان گندم جدا میشود. » (2)
رهایی از بیعت ستمگران
یکی دیگر از حکمتهایی که در روایات برای غیبت امام مهدی (ع) بیان شده
است، پرهیز از بیعت و سازش با حاکمان جور است. اگر آن حضرت پیش از رسیدن
وقت، قیام و ظهور کند، ناچار است برای حفظ جان خود وشیعیانش در طول تاریخ
حیات طولانی با استفاده از روش تقیه،حکومتهای غیر مشروع را در ظاهر به
رسمیت بشناسد. در حالی که استفاده از روش تقیه به رغم اینکه برای امامان
قبلی جائز بود، با فلسفه وجودی امام مهدی(ع) سازگار نیست، کسی که آمده تا
ظلم و جور را ریشهکن کند، چگونه میتواند برای مدتهای طولانی در زیر سایه
ظلم و ظالمان زندگی کند و مشروعیت آن را بپذیرد، بنابراین امام مهدی (ع)
غایب شد تا به هیچ ذلتی تن در ندهد و در برابر هیچ ظالمی سر فرو نیاورد و
به پیمان هیچ حاکم غیر مشروعی گردن ننهد .
امام حسن مجتبی (ع) فرمود:
«هریک از امامان (ع) در زمان خود بیعت گرفتهاند مگر امام مهدی (عج) که
عیسی بن مریم به امامت آن حضرت نماز میگذارد. خداوند ولادت او رامخفی نگه
داشت و برای او غیبتی در نظر گرفت تا زمانی که قیام میکند با حاکمی بیعت
نکند» (3 )
ستم پیشه بودن انسانها
اگر به رفتار و
اعمالی که در زمان ائمه انجام گرفته، نظر کنیم، میبینیم که غیبت و اختفای
امام مهدی (ع)در برابر فشارهای خلفاو پیروانشان بر امامان معصوم
اجتنابناپذیر بوده است. فشارهای خلفا و اتباعشان از زمان امام جواد (ع)
بیشتر شد. این فشارها در زمان امام یازدهم به اوج خود رسید. در این هنگام
خواست خداوند به غیبت امام مهدی(ع) تعلق گرفت.
ازسوی دیگر
میبینیم این غیبت طولانی میشود ، چون اکثریت مردم دنیا تحمل عدالت را
ندارند و در جایی که منافعشان به خطر میافتد، حاضر نیستند از حق وحقیقت
پیروی کنند.
امیرالمومنین(ع) در مسجد کوفه فرمود:
« زمین از حجت
الهی خالی نمیماند، ولی خداوند به دلیل ستم پیشه بودن و زیادهروی
انسانها، آنان را از وجود حجت خود محروم میسازد.» (4)
تربیت یاران باوفا برای ظهور
یکی دیگر از فواید غیبت امام، تربیت یاران است. علاوه بر حضرت مهدی که
رهبری و امامت را برعهده داراست، وجود یاران فداکار و مخلصی که نه سختیهای
دوران ظهور وقیام و نه آسایش و رفاه دوران حاکمیت نتواند ایشان را از
ایفای مسئولیتهای سنگین وانجام رسالت خویش بازدارد، ضروری است. اما اگر
یاران آن حضرت افرادی سست اراده و ضعیف الایمان باشند یا چنین حکومت جهانی
تحقق نخواهد یافت و یا در صورت تحقق، با گذشت اندک زمانی دچارفساد و
انحراف خواهد شد،تا زمانیکه این یاران تربیت نشوند ظهور اتفاق نمی افتد .
آمادگی فکری مردم جهان
برای برقراری و پایداری حکومت واحد جهانی توسط حضرت مهدی (ع)، باید قبلا
مردم جهان آمادگی فکری لازم را کسب کنند. برای رسیدن به چنین آمادگی لازم
است که جامعه بشری انواع حکومتهای مدعی برقراری عدل و داد و سعادت مردم،
اعم از سلطنتی و دموکراتیک و غیره را تجربه کنند و عملا در یک قضاوت جمعی
به این نتیجه برسند که چنین نظامهایی نمیتواند عدالت به معنای واقعی کلمه
را برقرار و سعادت بشر را تأمین کنند .
بر گرفته از نشریه انتظار