پاسخ به شبهات رجعت
در کتب مربوط به رجعت چند شبهه مطرح گردیده، که ما به برخی از آن ها در این جا اشاره می کنیم:
1- بازگشت فعل به قوّه
می گویند موجودی که استعداد کمال دارد، هنگامی که کمالات استعدادی آن جنبه ی فعلیت به خود بگیرد - از قوه به فعل درآید - دیگر نمی تواند به حال اولی برگردد؛ زیرا رجوع از فعلیت به قوه محال است. نفس انسانی با مردن از مادّه تجرّد پیدا می کند و یک موجود مجرّد مثالی یا عقلی می شود که این دو رتبه - مثالی و عقلی - از مرتبه ماده برتر بوده و وجود آن ها از وجود ماده قوی تر است. اگر مجدداً نفس بعد از مرگ به ماده تعلق پیدا کند، لازم می آید که از فعل به قوه بازگردد و آن محال است.جواب این شبهه واضح است؛ زیرا که موت معنایش انفکاک روح است از بدن، و روح هیچ گونه تجردی ندارد، چنان که در روایات نیز به آن تصریح شده: «الروح جسم رقیق» (1) و یا «ان الروح متحرک کالریح... لان الروح مجانس للریح»(2) روح مؤمنین پس از جدا شدن از بدن، همراه با قالبی مثالی در وادی السّلام و بهشت برزخی و روح غیرمؤمنین همراه با قالبی مثالی در برهوت و جهنم برزخی می باشند و در رجعت به امر پروردگار روح به بدن اصلی باز گردانده می شود و اصلاً نفس یک موجود مجرد مثالی یا عقلی نمی شود که اشکال قوه و فعل پیش آید. این پاسخ حَلّی شبه ی اول است و می توانیم دو پاسخ نقضی نیز به آن اضافه کنیم:
1- پیروان همه ی ادیان آسمانی به معاد عقیده دارند. بدون تردید در روز رستاخیر روح به بدن بازمی گردد و انسان ها زنده می شوند و به سزای اعمال خود می رسند. اشکال کننده، در مورد معاد هر پاسخی به شبهه ی خود بدهد، ما همان پاسخ را در مورد رجعت می گوییم. (3)
2- قرآن به صراحت از زنده شدن مردگان در امت های پیشین سخن گفته است که ده نمونه آن را در این کتاب آوردیم. اشکال کننده، در مورد رجعت اقوام گذشته، هر پاسخی به شبهه ی خود دهد، ما در مورد رجعت امت اسلامی در زمان ظهور و بعد از ظهور همان پاسخ را می دهیم.
مرحوم حاج شیخ «مجتبی قزوینی» نیز به تفصیل این شبه را پاسخ گفته است. علاقمندان به کتاب پر ارج «بیان الفرقان» رجوع کنند.
2- تناسخ
برخی تصور کرده اند که قول رجعت، مستلزم قول به تناسخ است و آن محال است. در پاسخ این شبه باید گفت: رجعت هیچ ارتباطی به تناسخ ندارد؛ زیرا رجعت بازگشت روح به بدن اولی است ولی در تناسخ، روح پس از نوعی تکامل به بدن دیگری وارد می شود که بدون تردید محال است.تناسخ از نظر شیعه مردود است و اخبار بسیاری بر بطلان آن وارد شده و علمای شیعه بر نادرستی آن اجماع کرده اند. (4) مرحوم شیخ مجتبی قزوینی، قول به تناسخ را به تفصیل بیان کرده، محال بودن آن را از نظر عقلی، و باطل بودن آن را از نظر شرعی اثبات نموده، فرق آن را با رجعت و عدم ملازمه بین آن دو را به تفصیل بیان نموده است. (5)
3- اجماع منقول
برخی گفته اند که دلیل قائلینِ به رجعت، اجماع منقول است و آن به منزله ی خبر واحد است. در پاسخ این شبهه باید بگوییم:اولاً دلیل ما منحصر به اجماع نیست، بلکه برخی از آیات بر آن دلالت دارد و روایات متواتر بر اثبات آن موجود است. ثانیاً اجماعِ ادّعا شده، اجماع منقول نیست، بلکه اجماع محصََّل است به آن بیانی که مرحوم قزوینی توضیح داده است.(6) و اجماع موجود در مورد رجعت، انحصار به اجماع علما ندارد، بلکه اجماع همه شیعیان است. (7) ثالثاً مساله بالاتر از اجماع است و به تعبیر مرحوم عاملی، اعتقاد به رجعت یکی از ضروریات مذهب شیعه است. (8)
4- خبر واحد
برخی گفته اند که روایات رجعت متواتر نیست؛ زیرا شرط خبر آن است که خبر در تمام مراتب به حد تواتر برسد و چنین به تصدیق بزرگان فقها نادر است.در پاسخ این شبهه، باید خبر متواتر را معنا کنیم و توضیح دهیم که تواتر بر سه قسم است: تواتر لفظی، تواتر معنوی و تواتر اجمالی. علاقمندان را در هر دو موضوع به کتاب «بیان الفرقان» ارجاع می دهیم (9) و اضافه می کنیم که بسیاری در مورد احادیث رجعت، ادعای تواتر کرده اند که نظرشان به تواتر معنوی و اجمالی است(10) ولی «شیخ طوسی» در مورد برخی از احادیث رجعت، ادعای تواتر لفظی هم نموده است.(11) علامه ی مجلسی رضوان الله تعالی علیه در این رابطه می فرماید:
اگر روایات رجعت متواتر نباشد، پس در دنیا روایت متواتر وجود ندارد. (12)
5- استبعاد
برخی می گویند رجعت چیزی است که عقل آن را بسیار بعید می شمارد. در پاسخ این شبهه باید گفت: بعید شمردن چیزی، دلیل بطلان آن نیست. ما حق نداریم چیزی را صرفاً برای این که از نظر عقلی بعید است باطل بشماریم. اگر بعید شمردن چیزی علامت بطلان باشد، باید بر همه معجزات پیامبران خط بطلان بکشیم، در حالی که پیروان همه ادیان آسمانی، وجود اعجاز و وقوع معجزه را پذیرفته اند.در این جا فرق است بین این که، چیزی محال ذاتی باشد و یا برخلاف عادت باشد. اگر چیزی محال ذاتی باشد قدرت بر آن تعلق نمی یابد. ولی اگر فقط برخلاف عادت باشد، هیچ اشکالی ندارد؛ چرا که همه ی معجزات و خوارق عادت از این قبیل اند. این موضوع را تفصیلاً در کتاب طول عمر امام زمان علیه السلام شرح داده ایم. (13)
6- اجتماع دو امام
برخی گفته اند اگر امامان در عصر حضرت مهدی علیه السلام رجوع کنند، اجتماع دو امام در یک زمان لازم می آید و اگر بعد از آن حضرت رجعت نمایند در آن فاصله زمین خالی از حجت می باشد.در پاسخ می گوییم: امام حسین علیه السلام اولین امامی است که رجعت می کند و رجعت او در آخرین روزهای زندگی حضرت بقیه الله علیه السلام است، که آن حضرت را غسل؛ کفن و دفن می کند و بعد از او حکومت می نماید. طبق این بیان، نه اجتماع دو امام است و نه خالی شیخ «حر عاملی» این شبهه را به تفصیل و از 9 طریق جواب داده است. طالبین به «الایقاظ» مراجعه کنند. (14)
7- بدن مثالی
برخی گفته اند شاید در رجعت روح به یک بدن مثالی وارد می شود. در پاسخ می گوییم: اولاً این نوعی تناسخ است که باطل و محال است، ثانیاً بر خلاف صریح اخبار است، ثالثاً بر خلاف اجماع است، رابعاً آن بدن مثالی گناهی نکرده تا مجازات آن در مورد رجعت بدکاران جایز باشد. (15)8- تأویل رجعت
برخی احادیث، رجعت را به همان حکومت حقه ی حضرت بقیه الله علیه السلام تاویل کرده و گفته اند: منظور از رجعت این است که حق به صاحب آن برمی گردد و چون ائمه همه نور واحد هستند، حکومت امام زمان علیه السلام همان حکومت حضرت علی، امام حسین و دیگر معصومین علیهم السلام است.در پاسخ باید بگوییم: این تاویل بر خلاف اجماع، بر خلاف صریح روایات و بر خلاف مفهوم رجعت است و اگر چنین تأویلی جایز باشد، دیگر به چیزی در جهان نمی توانیم اعتماد کنیم؛ چون احتمال تأویل می دهیم. مرحوم شیخ «حر عاملی» این شبهه را از 12 طریق رد کرده است. (16)
9- آثار سوء
ابوالقاسم بلخی می گوید:رجعت جایز نیست؛ زیرا اگر مردم بدانند که رجعت هست، در گناهان غوطه ور می شوند، به امید این که در رجعت توبه کنند.
در پاسخ این شبهه مرحوم طبرسی می فرماید:
آنان که به رجعت عقیده دارند، نمی گویند که همه مردم رجعت می کنند، بلکه می گویند گروهی از مردم بر می گردند. و لذا هر کسی که احتمال می دهد جزء رجعت کنندگان نباشد، نمی تواند به امید رجعت از توبه صرف نظر کند. (17)
به عنوان جواب نقضی می توانیم بگوییم: اگر با این احتمال می توان رجعت را غیر مجاز اعلام کرد، در مورد توبه و شفاعت و امثال آن ها نیز می توان گفت که این ها موجب ارتکاب گناه می شوند و لذا مجاز نیستند. و به عنوان جواب حَلّی می گوییم: آنان که به رجعت معتقدند، برای رجعت کنندگان درِ توبه را بسته می دانند.
10- بطلان رستاخیز
برخی گفته اند اگر رجعت حتمی باشد، باید رستاخیز باطل شود؛ زیرا مجرمین در رجعت مجازات می شوند و دیگر نیازی به روز قیامت نمی ماند.در پاسخ می گوییم: در مورد حدود شرعی هم همین اشکال لازم می آید؛ اگر مجرم را حدّ شرعی بزنند- قصاص کنند و در همین دنیا مجازات نمایند - پس نیاز به قیامت از بین می رود! ولی این طور نیست؛ عذاب و انتقام دنیا؛ جای عقاب آخرت را نمی گیرد. کسانی که استحقاق دارند که در دوزخ مخلد باشند، اگر در رجعت برگردند و با وسایل دنیوی مجازات شوند، این مجازات حتی به اندازه یک دقیقه آتش جهنم دردآور نیست. مجازات مجرمین در این دنیا به عنوان سزای اعمال نیست، بلکه به عنوان تشفّی خاطر مومنان است. و اما سزای کامل آن ها به آخرت می ماند.
پی نوشت ها :
1- بحارالانوار، ج 61، ص 34.
2- بحارالانوار، ج 61، ص 28 / کافی، ج 1، ص 133 / اجتجاج، ج 2، ص 323.
3- بیان الفرقان، ج 5، ص 247 و 253.
4- الایقاظ، ص 427.
5- بیان الفرقان، ج 5، ص 228 و 247.
6- بیان الفرقان، ج 5، ص 262.
7- مجمع البیان، ج 7، ص 235.
8- الایقاظ، ص 60 و 66.
9- بیان الفرقان، ج 5، ص 263 و 274.
10- الایقاظ، ص 31، / مجمع البیان، ج 7، ص 234 / تفسیر صافی، ج 4، ص 76 / المجلی، ص 490.
11- بحارالانوار، ج 53، ص 127.
12- بحارالانوار، ج 53، ص 123.
13- طول عمر امام زمان، ص 73 و 76.
14- الایقاظ، ص 142-421.
15- الایقاظ، ص 427.
16- الایقاظ، ص 424-426.
17- مجمع البیان، ج 1، ص 115 / تفسیر تبیان، ج 1، ص 255.