یا اباصالح المهدی

یا اباصالح المهدی

شیوه برخورد امام زمان (عج) با مخالفان

پنجشنبه, ۲ مرداد ۱۳۹۳، ۰۶:۲۰ ب.ظ


از مسائل نیازمند به بحث، روش برخورد امام با مخالفان است. جایگاه سایر ارباب مذاهب و مکاتب در حکومت امام کدام خواهد بود. به تعبیر دیگر مقصود از حکومت جهانى واحد که امام منادى آن است چیست؟ آیا وحدت دین مقصود است یا وحدت حتکومت. در هر صورت، رفتار امام با اهل کتاب یا با دیگر مسلمانان غیر معتقد به مذهب امام چگونه است؟

مخالفان امام به چند دسته تقسیم مى شوند.

1. مخالفان سیاسى و مذهبى مسلمان.

2. اهل کتاب.

3. مستکبران.

دسته اول

در ذهن برخى از شیعیان، این اندیشه وجود دارد که در حکومت امام که مروج مسلک اهل بیت است، سایر ارباب مذاهب، جایى نخواهند داشت و همه آنان مى بایست به ولایت على (علیه السلام) گردن نهند. روش مهدى، با روش جدش، پیامبر و على (علیه السلام) در برخورد با مخالفان متفاوت است. آنان، ماءمور رحمت بودند و گذشت و مهدى، ماءمور انتقام. اگر على در برخورد با مخالفان مذهبى و سیاسى گذشت مى کرد و از کردار افرادى مثل شورشیان بصره و یا خوارج مى گذشت، بر اثر نبودن شرایط انتقام بود، ولى در حکومت مهدى، مانعى براى شدت عمل با مخالفان وجود ندارد. دلیلى که ممکن است براى این مطلب ارائه کرد، روایاتى است که دلالت دارد روش برخورد مهدى (علیه السلام) با مخالفان، با روش برخورد على (علیه السلام) با مخالفان بصرى تفاوت دارد.

در روایت معلى بن خنیس از امام صادق چنین آمده است:

((ایسیر القائم (علیه السلام) اذا قام بخلاف سیرة على (علیه السلام).))

((فقال: نعم و ذاک ان علیا ساربا لمن والکف لانه علم ان شیعته سیظهر علیهم من بعده و ان القائم اذا قام سار فیهم بالسیف... و ذلک لانه یعلم ان شیعته لم یظهر علیهم من بعده ابد(1).))

آیا روش قائم بر خلاف سیره على (علیه السلام) است؟

فرمود: بلى. على بعد از دست یافتن بر مخالفان، آنان را بخشید، چون مى دانست دشمنان، پس از او بر شیعیانش مسلط خواهند شد. ولى قائم، با مخالفان با شمشیر روبه رو مى شود، چون مى داند دشمنان هرگز بر پیروان او، مسلط نخواهند شد.

این روایت و مانند آن، تا چه حد دلالت بر مقصود دارند؟

مرورى بر روایات سیره مهدى (علیه السلام)، نشان مى دهد، در نظام آن حضرت، آزادى مذهب وجود دارد و مسلمانى به جرم داشتن عقیده مخالف، مجازات نمى شود و خالفان مذهبى، حق اظهار عقیده دارند، به چند دلیل:

1. در هیچ روایتى از منابع شیعى چنین مطلبى نقل نشده است که مهدى (علیه السلام) مخالفان را به ترک مذهب و پذیرش ولایت على (علیه السلام) وا مى دارد. تنها در مواردى که از شدت عمل سخن به میان آمده، بر خورد با ناصبیها و معاندان اهل بیت است(2) و بس. و ناصب، نه هر مخالف و غیر موافق عقیده و مسلک اهل بیت، کسى است که دشمنى با على و دیگر امام (علیه السلام) را در سینه پرورانده و از اظهار سب و دشمنى ابائى ندارد و در فقه شیعه، سب على و ائمه، حکم سب پیامبر را دارد.

2. امام، در همه مراحل دعوت و فعالیت، به تبیین اهداف و علل اقدامات خود مى پردازند و جواب و نقطه ابهامى را براى مردم باقى نمى گذارد. مخالفان سیاسى و مذهبى، با استفاده از جو آرامى که امام ایجاد مى کند، به بیان مواضع خود مى پردازند و جواب مى شنوند. از جمله، در منزل ثعلبیه، یکى از بزرگان بنى هاشم، به سیره امام انتقاد مى کند و خواهان دلیل شرعى براى آن مى شود.

امام، بر خلاف برخى از ماءموران که خواهان شدت عمل با این گونه انتقاد گرانند، به آرامى پاسخ مى دهد و با استدلالهاى مستند به سیره پیامبر، او را با خود همراه مى سازد(3).

3. امام، تنها با مخالفان مذهبى و سیاسى که مسلحانه علیه امام و برنامه هایشان بپا خیزند، بر خوردى قهرآمیز دارد. در مورد آنان نیز، از جاده انصاف بیرون نمى رود و با آنان مدارا مى کند. حضرت، پیشاپیش با مخالفان اتمام حجت مى کند و به قرآن و سنت پیامبر، با ایشان به گفت و گو مى نشیند. در مواردى که دشمن، کینه خود را آشکار مى سازد و، جنگ را مى آغازد و دست به خون یاران مهدى مى آلاید، امام دستور مقابله مى دهد(4).

اما در پاسخ آنان که به این روایت استدلال کرده اند باید گفت: ((امام، روش على (علیه السلام) را در مقابله با شورشیان بصره، در پیش ندارد)) اولا، روایت در مورد مخالفان نظامى و پیمان شکنان است، نه مطلق مخالفت. و این حق به امام داده شده است که براى شکستن شوکت مخالفان و جلوگیرى از اجتماع دوباره آنان، فراریان را تعقیب کند و مجرمان را مجازات، چنانکه شیوه على (علیه السلام)، در نبرد صفین بر آن بود(5).

ثانیا، روایت بر فرض درستى سند معارض است با سخن دیگرى از امام صادق که مى فرماید:

((و ینادى منادیه الا لاتتبعوا مولیا ولا تجهزوا على جریح و یسیر بهم کماسار على (علیه السلام) یوم البصرة(6).))

منادى امام، فریاد بر مى دارد فراریان را تعقیب نکنند و مجروحى را نکشند. بمانند روش على (علیه السلام) با بصریان، با آنان رو به رو مى شود.

در مورد دیگر، امام براى دعوت مسلمانان مکه نماینده اى مى فرستد، فرستاده حضرت، براى آنان سخن مى گوید و به کتاب خدا و سنت پیامبر احتجاج مى کند. گروهى از مخالفان، در کنار کعبه او را مى کشند. امام، خود به مکه مى آید براى آگاهى بیشتر مردم، به تفصیل بر ایشان سخن مى گوید و بر کتاب خدا و سنت پیامبر از آنان بیعت مى گیرد و متعرض ‍ کس نمى شود(7).

در روایت دیگر، حضرت پس از آمدن به مکه، تنها کشندگان فرستاده خود را مجازات مى کند و چیزى بر آن نمى افزاید(8).

این روایتها، نشاندهنده نرمش و عفو و رحمت امام در برخورد با مخالفان مذهبى و معتقدان به دیگر مذاهب است.

دسته دوم:

از برخى روایات استفاده مى شود: حکومت امام، شرق و غرب را فرا مى گیرد و همه غیر مسلمانان مى بایست مسلمان شوند و گرنه از میان خواهند رفت. امام کاظم (علیه السلام) نقل شده است:

((... وله اسلم من فى السموات والارض طوعا و کرها)).

((قال انزلت فى القائم. اذا خرج بالیهود والنصارى و الصابئین والزنادقة و اهل الردة و الکفار فى شرق الارض و غربها. فعرض علیهم الاسلام. فمن اسلم طوعا امره بالصلوة والزکاة و مایومر به المسلم و یجب لله علیه و من لم یسلم ضرب عنقه حتى لایبقى فى المشارق و المغارب احد الا وحد الله... ولا یقبل صاحب هذا الامر الجزیه کما قبلها رسول الله...(9)))

همه اهل آسمانها و زمین، به رغبت یا جبر، تسلیم اویند.

امام فرمود: آیه، درباره قائم نازل شده است. در وقت ظهور، بر یهود و ترسایان و صابئین و زندیقان و مرتدان و کافران شرق و غرب زمین، اسلام عرضه مى شود.

هر کس مسلمان شد، مى باید نماز و روزه و سایر واجبات را به جاى آورد و هرکس اباورزید کشته مى شود. تا در روى زمین همه موحد باشند... صاحب این امر، مثل پیامبر، جزیه نمى پذیرد.

این روایت، به قرینه ظهور آیه کریمه لیظهره على الدین کله(10) دلالت دارد که در وقت ظهور امام زمان، همه اهل زمین مى بایست مسلمان شوند و در آن وقت، جزیه اى که در زمان پیامبر(صلى الله علیه وآله) میان حکومت اسلام و اهل کتاب بر قرار بود وجود ندارد.

ولى در برابر، دلائل محکم ترى وجود دارد که این برداشت از آیه و روایت را سست مى کند.

1. روایات مستفیض وجود دارد که سیره امام بر اساس کتاب و سنت است. و هدف آن حضرت، احیاى قوانین قرآن و روش پیامبر خواهد بود(11). و گرفتن جزیه، از مقررات اسلامى و بر اساس قرآن و سنت پیامبر است.

2. روایت عیاشى بر اکراه اهل کتاب بر اسلام و نیز سایر روایات در این باب، مستند نیستند امین الاسلام طبرسى، در اعلام الورى در پاسخ اشکالاتى که بر سیره امام شده: امام از اهل کتاب جزیه نمى پذیرد، یا جوان بیست ساله نا آشناى با دین را مى کشد و... مى نویسد:

((انا لا نعرف ما تضمنه السئوال من انه (علیه السلام) لا یقبل الجزیه من اهل الکتاب و انه یقتل من بلغ العشرین ولم یتفقه فى الدین فان کان ورد بذلک خبر فهو غیر مقطوع به(12)))

آنچه سؤ ال در بر دارد مثل این که امام، جزیه از اهل کتاب نمى پذیرد و جوان بیست ساله دین ناآشنا را مى کشد، ما ماخذى براى آن نمى شناسیم.

اگر خبرى نیز در این باره وارد شده باشد مقطوع نیست.

3. برخى گزارشهاى مکرر حکایت دارد که امام، با سپاهیان رومى که کیش ‍ نصارا دارند صلح مى کند(13). در روایت ابى بصیر تصریح شده است که امام زمان، مثل پیامبر(صلى الله علیه وآله) با اهل کتاب قرار داد جزیه امضا مى کند:

((قلت: فما یکون من اهل الجزیه عنده؟ قال: یسالمهم کما سالمهم رسول الله ویودون الجزیه(14).))

از امام صادق پرسیدم: سرنوشت اهل کتاب در دولت مهدى چگونه است.

فرمود: بسان پیامبر از آنان جزیه خواهد گرفت.

این روایت، با روایت ابن بکیر معارض است و در صورت ناتمام بودن سند و آن و کنار گذاشتن هر دو، مرجع عمومات کتاب و سنت است.

4. در متون عامه روایتى از پیامبر نقل شده است:

((والذى نفسى بیده لیوشکن ان ینزل فیکم ابن مریم حکما عدلا یکسر الصلیب و یقتل الخنزیر و یضع الجزیه فیفیض المال حتى لایقبله احد(15).

به زودى، عیسى در میان شما نازل شده، به عدالت حکم مى کند. صلیب را مى شکند، خوک را مى کشد، جزیه را بر مى دارد. مال چنان فراوان مى شود که کسى نمى پذیرد.

عموم محدثان عامه و برخى از محدثان خاصه، از این روایت استفاده کرده اند که مقصود از برداشتن جزیه از اهل کتاب به روزگار مهدى (علیه السلام) وادار کردن آنان به اسلام است.

بغوى از محدثان عامه، در شرح حدیث این معنى را تقویت کرده است(16).

ولى، از ذیل روایت این معنى استفاده مى شود که مال، چنان فراوان شود عیسى و نماز خواندن آن حضرت در پى امام (17)، چنان که در روایات آمده و نیز احتجاج امام با یهودیان و نصارا، حقانیت دین اسلام را بر همه جهانیان اثبات خواهد کرد و همگى از دل و جان مسلمان خواهند شد. در آن صورت، موردى براى جزیه باقى نخواهد ماند سید صدرالدین صدر، پس از ذکر روایت، همین معنى را استفاده کرده است(18).

اینها شواهدى هستند که دلالت دارند، امام زمان، پیروان ادیان آسمانى را مجبور به ترک دین نیم کند و اگر آنان مسلمان مى شوند، از روى رغبت و مشاهده اسلام ناب و فرود آمدن عیسى (علیه السلام) است.

پس مقصود از آیه ((لیظهر على الدین کله)) حکومت جهانى واحد است، نه وحدت دین.

شاید از عموم آن استفاده کنیم که بر کافران، در آن روزگار، اتمام حجت مى شود و الحاد و شرک، ریشه کن خواهد شد و همه باز دارنده هاى پیشرفت اسلام، از میان خواهد رفت و تمام مردم جهان سر به فرمان دستورهاى ولى عصر خواهند بود.

دسته سوم:

مستکبران و مفسدان، دشمنان اصلى امام هستند. و سپاه سلحشور امام، با آنان به شدت برخورد مى کند و زمین را از لوث وجودشان پاک خواهد ساخت.

اینها، اشارتهایى بود به ویژگیهاى موافقان و مخالفان مهدى.

روشن شد، یاران امام مؤ منان راستین و انسانهاى وارسته اى هستند که در همه کمالات انسانى و اسلامى سر آمد مردمان روزگار خویش هستند و از پیش، خود را براى همکارى با امام آماده کرده اند دشمنان حضرت، جاهلان بى بصیرتند که مشعلداران تحجرند و با فهم وارونه از دین و یا ضعفهاى اخلاقى، آلت دست دشمنان حضرت واقع مى شوند و به همراهى منافقان و مشرکان خودخواه، با امام درگیر مى شوند.

کسانى مى توانند در رکابش شمشیر بزنند که اسلام را در همه زوایاى زندگى، تجسم بخشند و به روزگار انتظار، زمینه قیام را فراهم آورند که نزدیک شدن به ولى عصر، با تقربى معنوى امکان دارد و امام، به هنگام فراهم آمدن شرایط و وجود یاران توانا و شایسته ظهور خواهد کرد. هر چه شمار مؤ منان مخلص افزایش یابد، جامعه و زمان به امام نزدیک تر مى شود. آن کس که دعوى انتظار دارد، ولى پاکباز نیست، نه تنها توفیق یاورى را پیدا نمى کند که بر امام راه خواهد بست و جامعه اى که اندیشه ها و ارزشهاى الهى را در خود جاى نداده و در آتش ستم و اختلاف مى سوزد، نمى تواند مردان کارساز پرورش دهد. مرحوم سید بن طاووس ‍ در وصیتى مفصل به فرزندش مى نویسد:

((اى فرزند، اى محمد، ترا و برادرت را و هر کس را که این کتاب را بخواند، به آشتى و درستى در معامله با خداى عزوجل و رسول او(صلى الله علیه وآله) و حفظ و رعایت فرمان خدا و رسول که درباره ظهور مولاى ما مهدى (علیه السلام) بیان فرموده اند و بشارت داده اند، سفارش مى کنم، چه قول و عمل بسیارى از مردم از نظرهاى فراوان با عقیده آنان مخالف است. مثلا بارها دیده ام که اگر بنده اى یا اسبى یا درهم و دینارى از آنان گم شود، سراپا متوجه آنان مى شوند و براى یافتن، نهایت کوشش را به عمل مى آورند، اما ندیده ام که کسى براى تاءخیر ظهور آن حضرت و عقب افتادن اسلام و تقویت ایمان مسلمانان و قطع ریشه کافران و ستمکاران به اندازه دلبستگى به این امور ناچیز دلبسته باشد و به اندازه اى که براى از دست دادن این اشیاء متاءثر مى گردد، متاءثر باشد. پس چنین کسانى چگونه مدعى آنند که به حق عارفند و به رسول او واقف و به امامت آن حضرت معتقد و چگونه ادعاى دوستى آن بزرگوار مى کنند و درباره چگونگى هاى والاى او به مبالغه مى پردازند))(19).





پی نوشت:

(1) ((الغیبة )) نعمانى / 232.

(2) ((فروع کافى ))، ج 8 / 227، دارالتعارف، بیروت.

(3) ((بحارالانوار))، ج 52 / 343.

(4) ((همان مدرک )) / 387.

(5) ((وسائل الشیعه ))، شیخ حر عاملى، ج 11 / 55 - 56.

(6) ((بحار الانوار))، ج 52 / 388.

(7) ((همان مدرک )) / 307.

(8) ((همان مدرک ))، 308.

(9) ((همان مدرک )) / 340 به نقل از تفسیر عیاشى.

(10) سوره ((توبه ))، آیه 33.

(11) ((ارشاد))، ج 2 / 383.

(12) ((اعلام الورى باعلام الهدى ))، امین الاسلام طبرسى / 445، دارالمعرفه، بیروت.

(13) ((بحار الانوار))، ج 52 / 337.

(14) ((همان مدرک )) / 376.

(15) ((همان مدرک )) / 383، به نقل از شرح السنه بغوى.

(16) ((همان مدرک )) / 383، به نقل از شرح السنه بغوى.

(17) ((عصر الظهور)) على کورانى / 306، انتشارات تبلیغات اسلامى، قم.

(18) 120. ((المهدى ))، آیة الله سید صدرالدین صدر / 236، دارالزهراء.

(19) ((کشف المحجه ))، سید بن طاووس، ترجمه دکتر اسدالله مبشرى، 226، دفتر نشر فرهنگ اسلامى.

نظرات  (۱)

سلام
تشکر از شما به خاطر ارسال مطلبتان به سایت "حرف تو"
" شیوه برخورد امام زمان (عج) با مخالفان "
با آدرس: http://harfeto.ir/?q=node/30775
در این سایت انتشار یافت.
چشم به راه مطالب خوب شما هستیم.
هدیه سایت "حرف تو" به شما:
"امام رضا (علیه‌السّلام): روز فطر از این رو عید قرار داده شد تا روز گردهمایی مسلمانان باشد، و در این روز گرد هم آیند و برای خدا به صحرا (فضایی باز) درآیند و خداوند را بر منّتی که بر آن‌ها نهاده است ستایش و به بزرگی یاد کنند."
یا علی

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی